شدم از هجر تو بی تاب بهم ریخته ام

شدم از هجر تو بی تاب بهم ریخته ام
پسر فاطمه دریاب بهم ریخته ام
نشد حتی که بیایی تو شبی در خوابم
نگرانم من ازاین خواب بهم ریخته ام
ول نکن دست مرا ولم کنی میمیرم
در گناهم مثه مرداب بهم ریخته ام
چقدر در بزنم تا که ببینم رویت
پشت درماندم واین باب بهم ریخته ام
روضه هاو غم دوری زحرم پیرم کرد
قطره قطره شده ام اب بهم ریخته ام
تو سفینة نجاتی و به دریا بنگر
چشم من در پی قلاب بهم ریخته ام
کشتنت تشنه چرا خاک نکردن تورا
پیکرت ماند به افتاب بهم ریخته ام
کربلا رفتم ومن کرب وبلایی نشدم
شان من نبوده القاب بهم ریخته ام
راه و رسم نوکری را نگرفتم هنوز
خبری نیست ز اداب بهم ریخته ام
هست نیازم به هوای حرم کر ب وبلا
تا نیایم حرم ارباب بهم ریخته ام
من گدای توام و یک نظری سوی گدا
پسر شهید محراب بهم ریخته ام
چقدر صبر کنم وعده دهم بر دل خود
طاقتم گشته دگر تاب بهم ریخته ام
خوبی ازتوست اگرهست,زمن نیست حسین
شبم وبی رخ مهتاب بهم ریخته ام
نگهی کن توبه من تا که منم گریه کنم
بده بازم قدحی ناب بهم ریخته ام
گرچه زندم ولی مرده شده این دل من
رفتم از دست تو بشتاب بهم ریخته ام
آنقدر مرد نبودم که شوم من یارت
نشدم من جز اصحاب بهم ریخته ام
جان زهرا تو بیا,چون که ازاین می ترسم
عکس من هم بشود قاب بهم ریخته ام
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن