گاهی چه ساده ....
گاهی چه ساده ....
مثل کودکی تمام دروغ ها را ......
با جونو دل باور میکنیم .....
و دوسداریم با لبخندی ذوق زده شویم
ولی ناگهان کابوس تلخ بزرگی بیدارمان میکند
سردرگم میشویم و ما میمانیمو شبی پر خاطره
شبی که جنس لالیش از نبود هایه تو پر است
و ستارگانش چشمک زدن را دوسندارند
راستی آخر قصه من را چه کسی خاهد نوشت؟
حکمت هایی که یک عمر بخاطرش لال شدم؟
یا آدم هایی که در نبودم گوشت برادرشان را .....
نمیدانم شایدم شغال هایی که انسانیت را میدرند
مثل کودکی تمام دروغ ها را ......
با جونو دل باور میکنیم .....
و دوسداریم با لبخندی ذوق زده شویم
ولی ناگهان کابوس تلخ بزرگی بیدارمان میکند
سردرگم میشویم و ما میمانیمو شبی پر خاطره
شبی که جنس لالیش از نبود هایه تو پر است
و ستارگانش چشمک زدن را دوسندارند
راستی آخر قصه من را چه کسی خاهد نوشت؟
حکمت هایی که یک عمر بخاطرش لال شدم؟
یا آدم هایی که در نبودم گوشت برادرشان را .....
نمیدانم شایدم شغال هایی که انسانیت را میدرند
۲۳۹
۲۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.