نمیدونم چرا هرکاری میکنم و به هردری میزنم گذشته رهام نمیک
نمیدونم چرا هرکاری میکنم و به هردری میزنم گذشته رهام نمیکنه
هرچقد می دوم و میرم به سوی آینده باز
یه حرف
یه تلنگر
یا هرچیز دیگه یهو دست میزنه به شونه ام و تا چشم برمیگردونم عقب ... میبینم این گذشته اس که پشت سرم وایساده
و تازه میفهمم که هرچقدم تندتر ازش دور بشم باز مثه سایه پشتمه و بهم چسبیده
از گذشته فاصله گرفتم
دور شدم
فراموشش کردم
اما باز داره میاد و گند میزنه به همه چیزم
گند میزنه به زندگیم
به عشقم
به دوس داشتنم
به هرچی با عشق ساختم
دیگه بریدم
بریدم
واقعا نمیدونم گناهم چیه
تو گذشته ام یه نفره
تو آینده هم یه نفر دیگه
هردو یه اسم دارن امـا ؛یکی نیستن
هرجور که به گذشته نگاه میکنم میبینم اون من نیستم
اون موهاش شبیه منه
مثه منم لباس میپوشه
چشماشم عین چشمای منِ
و حتی مثه من هم از بارون و هم از دریا خوشش میاد
اما اون منِ من نیست
فقط میدونم منِ الان یکی دیگه اس که با اون منِ گذشته خیـــــلی فرقا داره
اما باز همه منو با اون منِ گذشته اشتباه میگیرن...
۴ آذر(هیوا❤)
پ.ن: متن از خودم
هرچقد می دوم و میرم به سوی آینده باز
یه حرف
یه تلنگر
یا هرچیز دیگه یهو دست میزنه به شونه ام و تا چشم برمیگردونم عقب ... میبینم این گذشته اس که پشت سرم وایساده
و تازه میفهمم که هرچقدم تندتر ازش دور بشم باز مثه سایه پشتمه و بهم چسبیده
از گذشته فاصله گرفتم
دور شدم
فراموشش کردم
اما باز داره میاد و گند میزنه به همه چیزم
گند میزنه به زندگیم
به عشقم
به دوس داشتنم
به هرچی با عشق ساختم
دیگه بریدم
بریدم
واقعا نمیدونم گناهم چیه
تو گذشته ام یه نفره
تو آینده هم یه نفر دیگه
هردو یه اسم دارن امـا ؛یکی نیستن
هرجور که به گذشته نگاه میکنم میبینم اون من نیستم
اون موهاش شبیه منه
مثه منم لباس میپوشه
چشماشم عین چشمای منِ
و حتی مثه من هم از بارون و هم از دریا خوشش میاد
اما اون منِ من نیست
فقط میدونم منِ الان یکی دیگه اس که با اون منِ گذشته خیـــــلی فرقا داره
اما باز همه منو با اون منِ گذشته اشتباه میگیرن...
۴ آذر(هیوا❤)
پ.ن: متن از خودم
۳.۸k
۲۵ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.