سلام..صبح همه دوستان عزیز بخیر و خوشی
سلام..صبح همه دوستان عزیز بخیر و خوشی
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
سوالى كه همه عالم راحيرت زده كرد. پسر كوچكي بعدازبازگشت به خانواده ي خود ازآنهاخواست كه يك عالم دين براي او حاضركنند تا به 3سوالي كه داشت جواب بدهد ، بالاخره يك عالم دين براي ايشان پيدا كردندوبين دونفر صحبتهاي زير رد وبدل شد،
پسربچه :شما كي هستي؟وآيا مي تواني به سه سوال بنده پاسخ دهي؟
معلم:من عبدالله، بنده اي ازبندگان خدا وبه سوالات شما جواب خواهم داد به اميدخدا،
پسربچه:آيا شمامطمئني جواب خواهي داد؟ چون اكثرعلما نتوانستند به سه سوال من پاسخ بدهند!!
معلم :تمام تلاشم را ميكنم وباكمك خدا جواب ميدهم.
پسر بچه: 3سوال دارم:
س1:آيا درحال حاضر خداوندي وجود دارد ؟اگر وجود دارد شكل و قيافه ي آن را به من نشان بده؟؟
س2:قضاوقدرجيست؟؟
س3؟اگرشيطان از آتش خلقت شده است، پس براي چي او دراخرت در آتش انداخته خواهد شد چون بر ايشان تأثيري نخواهد گذاشت؟
معلم كشيده ي محكمي را به صورت پسربچه زد ، پسربچه گفت براي چي به من زدي وچه چيزي باعث شد كه ازمن ناراحت وعصباني شوي؟ معلم جواب داد كه من ازدست شماعصباني نشدم و اين ضربه اي كه به شمازدم جواب هر 3سوال شماست.
پسربچه: ولي من هيچي را نفهميدم،
معلم:بعد از اينكه شمارا زدم چه چيزي حس كردي؟؟
پسربچه: حس درد بر صورتم دارم،
معلم: پس آيا اعتقاد داري كه دردموجود است؟
پسربچه :بله،
معلم: پس آن رابه من نشان بده.
پسربچه: نميتوانم.
معلم:اين جواب اول من بود.همگي به وجود خداوند اعتقاد داريم ولي نميتوانيم او راببينيم .سپس اضاف كرد كه ايا ديشب خواب ديدي كه من تو را خواهم زد؟
پسربچه: نه،
معلم:آيا گاهي به ذهنت اومد كه من تو را روزي خواهم زد؟
پسربچه :نه.
معلم :اين قضا وقدربود.
سپس اضاف كرد :دستي كه با آن تو را زدم از چه چيزي خلقت شده است؟
پسربچه: از گل.
معلم :وصورت تو ازجي ؟
پسرپجه:باز از گل.
معلم :جه چيزي حس كردي بعد ازاينكه بهت زدم؟
پسربچه :حس درد داشتم.
معلم :آفرين،پس ديدي چطور گل بر گل درد واردميكند اين بااراده خداانجام ميشود،
پس با اينكه شيطان از آتش خلقت شده ،اما اگرخدا خواست، اين آتش مكان دردناكي براي شيطان خواهد بود،
ارزش خواندن و نشر را دارد... اين چنين معلمي ميتواند نسلها را تربيت كند..
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
سوالى كه همه عالم راحيرت زده كرد. پسر كوچكي بعدازبازگشت به خانواده ي خود ازآنهاخواست كه يك عالم دين براي او حاضركنند تا به 3سوالي كه داشت جواب بدهد ، بالاخره يك عالم دين براي ايشان پيدا كردندوبين دونفر صحبتهاي زير رد وبدل شد،
پسربچه :شما كي هستي؟وآيا مي تواني به سه سوال بنده پاسخ دهي؟
معلم:من عبدالله، بنده اي ازبندگان خدا وبه سوالات شما جواب خواهم داد به اميدخدا،
پسربچه:آيا شمامطمئني جواب خواهي داد؟ چون اكثرعلما نتوانستند به سه سوال من پاسخ بدهند!!
معلم :تمام تلاشم را ميكنم وباكمك خدا جواب ميدهم.
پسر بچه: 3سوال دارم:
س1:آيا درحال حاضر خداوندي وجود دارد ؟اگر وجود دارد شكل و قيافه ي آن را به من نشان بده؟؟
س2:قضاوقدرجيست؟؟
س3؟اگرشيطان از آتش خلقت شده است، پس براي چي او دراخرت در آتش انداخته خواهد شد چون بر ايشان تأثيري نخواهد گذاشت؟
معلم كشيده ي محكمي را به صورت پسربچه زد ، پسربچه گفت براي چي به من زدي وچه چيزي باعث شد كه ازمن ناراحت وعصباني شوي؟ معلم جواب داد كه من ازدست شماعصباني نشدم و اين ضربه اي كه به شمازدم جواب هر 3سوال شماست.
پسربچه: ولي من هيچي را نفهميدم،
معلم:بعد از اينكه شمارا زدم چه چيزي حس كردي؟؟
پسربچه: حس درد بر صورتم دارم،
معلم: پس آيا اعتقاد داري كه دردموجود است؟
پسربچه :بله،
معلم: پس آن رابه من نشان بده.
پسربچه: نميتوانم.
معلم:اين جواب اول من بود.همگي به وجود خداوند اعتقاد داريم ولي نميتوانيم او راببينيم .سپس اضاف كرد كه ايا ديشب خواب ديدي كه من تو را خواهم زد؟
پسربچه: نه،
معلم:آيا گاهي به ذهنت اومد كه من تو را روزي خواهم زد؟
پسربچه :نه.
معلم :اين قضا وقدربود.
سپس اضاف كرد :دستي كه با آن تو را زدم از چه چيزي خلقت شده است؟
پسربچه: از گل.
معلم :وصورت تو ازجي ؟
پسرپجه:باز از گل.
معلم :جه چيزي حس كردي بعد ازاينكه بهت زدم؟
پسربچه :حس درد داشتم.
معلم :آفرين،پس ديدي چطور گل بر گل درد واردميكند اين بااراده خداانجام ميشود،
پس با اينكه شيطان از آتش خلقت شده ،اما اگرخدا خواست، اين آتش مكان دردناكي براي شيطان خواهد بود،
ارزش خواندن و نشر را دارد... اين چنين معلمي ميتواند نسلها را تربيت كند..
۴۷۹
۰۹ اسفند ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.