درخواستی:Mammad

درخواستی:Mammad
ورس ١ :
از دار دنیا ، یه جا ، میخوام که فقط من باشمو تو
تو باشی و من...مثل روز اول بشم گم تو چشمات
آروم بگیرم دستاتو توی دستام
فقط بخند که وقتی میخندی از یادم میرن همه دردام
ببینم....ردیفی...شادی....میخندی بازم رو به راهی
باهم را میریم زیر نور ماه هیچ خبری از غصه توی ما نیس....یعنی میشه؟ یعنی میشه ها؟ میشه بیای باز
ببینمت بام...حتی تو رویا حتی تو خیال حتی توی خواب
غریبی نکن ...بیخیال ....گذشته رو ولش برگرد
ببین بعده تو به سرم چیا اومد
ببین دنیا کمرمو خم کرد
تو
بهترین اتفاقی که هم زخمی و هم مرحم
هم مشکلی هم چاره
هم دردی و هم همدرد
بهت
گفتم اگه داد میزنم گیر میدم میکنم کلافت هی
چیزی توی دلم نیس بیخیال
توام نگیر به دل که از علاقمه ولی
رفتی و بعد رفتنت چقد توی دلم هواپسه
الان نمیدونم کجایی فقط اینو میدونم که دیگه ندارمت

همخوان:
همه چی خوب بود
ولی بد شد
زوده واسه رفتن صبر کن
بیا گذشته رو باهم بریزیم دور
بیا واکن از صورتت اخمو
نگام به اسمون
یه عالم ارزو
یه دلم داشتم که دادم واسه اون
الان شدم فقط یه باغبون
خسته از بادو بی سایه بون

ورس ٢ :
همه ترسم از اینه یه شب بخوای بیای خوابم ولی
من با فکرت با خاطره هات با خیالت مثه هرشب بیدار باشم
وقتی تو نیستی انگار
دنیا مدام یه چی میاره کم
انگار پنجره ها رو به تاریکی ان
انگار میباره از درو دیوارا غم
ببین
من پاییزو برگاشو
زمستونو برفاشو
حتی بهارو با شکوفه هاش
افتاب تابستونو گرماشو
بدون تو نمیخوام
انگار ندارم به هیچکدومش حس
انگار عقربه ی ساعت یخ زده
زمان دلش نمیخواد که جلو بره
من . خیلی وقته بی حوصلم دیگه نمیکشه داده مخم رد
فقط روزامو الکی شب میکنم فقط میزنم هی دوره خودم چرخ
رو پیشونیمم چندتا دونه خط افتاده و صدام داره میشه بم
همه میگن مرد شدی ولی....ولی واسه تو بچم
اخه
تو باهمه فرق داری
خورشیدی ...بزرگی
وقتی نیستی منم هاجو واجم
چیزی جز تاریکی جلوم نیس
یه اعتراف
یه اعتراف بزار روک بگم کم آوردم
این بازی رسید به اخرش
من تسلیمم تو بُردی

همه چی خوب بود ولی بد شد
زوده واسه رفتن صبر کن
بیا گذشته رو باهم بریزیم دور
بیا واکن از صورتت اخمو
بیا
اگه دلت گرفت ازم
اگه حرفی زدم که بهت برخورد
بیا دلامونو از هم صاف کنیم
بیا بسازیمش باهم "از نو "