رفتیم دریا
رفتیم دریا
"مائده" سرعتش تندتر شد
خودشو رسوند به ساحل
روسری آبیش رو زد به دریا
و بدون اینکه حرفی بزنه
برگشت به سمت من
گفتم : "مائده" چیزی شده
گفت بوی دریا ...
یکمی از بوی دریا را جمع کردم تو روسری
واسه روزایی که نیستی
واسه روزایی که دلم بی تابه
واسه ماهیِ سرخِ توی سینم
تا بتونه یه مدت ...
بیشتر زنده بمونه
دریا ولی خوشحال تر بود
خودشو میزد به صخره ها
آخه بوی "مائده" رو میداد ...
"حمید جدیدی"
"مائده" سرعتش تندتر شد
خودشو رسوند به ساحل
روسری آبیش رو زد به دریا
و بدون اینکه حرفی بزنه
برگشت به سمت من
گفتم : "مائده" چیزی شده
گفت بوی دریا ...
یکمی از بوی دریا را جمع کردم تو روسری
واسه روزایی که نیستی
واسه روزایی که دلم بی تابه
واسه ماهیِ سرخِ توی سینم
تا بتونه یه مدت ...
بیشتر زنده بمونه
دریا ولی خوشحال تر بود
خودشو میزد به صخره ها
آخه بوی "مائده" رو میداد ...
"حمید جدیدی"
۴۶۴
۱۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.