شعر خودمه دیشب گفتم اگر کم و کسری داشته باشه به بزرگی خود
شعر خودمه دیشب گفتم اگر کم و کسری داشته باشه به بزرگی خودتون ببخشید 94.12.22
زهرا بازم اومدم کنارت، دوباره
بازم قرآن بخونم کنارت،دوباره
زهرا دلتنگ صدات شدم در این شب
پاشو بگو خوش آمدی، علی در این شب
امشب سر بنهاده ام روی سینه ات
چه گویم که لحد سر بنهاده روی سینه ات
پاشو بیا ببریم یار نه ساله از این شهر
به خدا دل گیرم این روزا از این شهر
حسین بیدار شده ز خواب در این شب دوباره
تشنه نیست گرفته بهانه ی مادر در این شب دوباره
پاشو بیا ببریم باز از اون کوچه ی نامردا
ایا کسی جرأت داره بگیره جلوتو در اون کوچه ی نامردا
زهرا پاشو مثل قدیما، امدادم کن دوباره
در این شب دستمو بگیرو امدادم کن دوباره
زهرا ببین، جواب سلامم نداره این روزا
پاشو ببین علی توان نداره این روزا
وقتی شب می رسه میخوام برم خونه دوباره
دل دل میکنم که ایا،زهرام وا میکنه در خونه،دوباره
جگرم می سوزه از اون شب که نگام به صورتت افتاد
مگر علی مرده بود که دست یه نامرد به صورتت افتاد
بعد تو زهرا میخوام برم از این شهر
علی نداره بعد تو کسی در این شهر
یاد در و دیوار و مسمار ،بعد تو زهرا می کشدم
خونهای جا مانده روی درو دیوار،بعد تو زهرا می کشدم
بانوی مهربانم امانتدار خوبی نبودم دستت شکست
زهرا جان با رفتنت،شیشه ی عمر علی
زجدایت شکست
زهرا بازم اومدم کنارت، دوباره
بازم قرآن بخونم کنارت،دوباره
زهرا دلتنگ صدات شدم در این شب
پاشو بگو خوش آمدی، علی در این شب
امشب سر بنهاده ام روی سینه ات
چه گویم که لحد سر بنهاده روی سینه ات
پاشو بیا ببریم یار نه ساله از این شهر
به خدا دل گیرم این روزا از این شهر
حسین بیدار شده ز خواب در این شب دوباره
تشنه نیست گرفته بهانه ی مادر در این شب دوباره
پاشو بیا ببریم باز از اون کوچه ی نامردا
ایا کسی جرأت داره بگیره جلوتو در اون کوچه ی نامردا
زهرا پاشو مثل قدیما، امدادم کن دوباره
در این شب دستمو بگیرو امدادم کن دوباره
زهرا ببین، جواب سلامم نداره این روزا
پاشو ببین علی توان نداره این روزا
وقتی شب می رسه میخوام برم خونه دوباره
دل دل میکنم که ایا،زهرام وا میکنه در خونه،دوباره
جگرم می سوزه از اون شب که نگام به صورتت افتاد
مگر علی مرده بود که دست یه نامرد به صورتت افتاد
بعد تو زهرا میخوام برم از این شهر
علی نداره بعد تو کسی در این شهر
یاد در و دیوار و مسمار ،بعد تو زهرا می کشدم
خونهای جا مانده روی درو دیوار،بعد تو زهرا می کشدم
بانوی مهربانم امانتدار خوبی نبودم دستت شکست
زهرا جان با رفتنت،شیشه ی عمر علی
زجدایت شکست
۵.۰k
۲۳ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.