به قدری دوستت دارم که قدرش رانمیدانم
به قدری دوستت دارم که قدرش رانمیدانم
به تن چون روح میمانی،بمانی زنده میمانم
خیال است آنکه بی یادت زمانی بگذردبرمن
محال است آنکه ازرویت زمانی روبگردانم
دل ازدستم رهامیشداگرپایش نمیبستم
ز شرمت دل نهان کردم که عیبم را بپوشانم
بجز نام تو هرنامی،بجزراه توهرراهی
اگر گفتم غلط گفتم،اگررفتم پشیمانم
گهی یادت به سردارم،گهی نامت به لب دارم
دمی خاموش خاموشم،دمی دیگرخروشانم
بلا تشبیه میگویم بدانی حال وروزم را
که چون چشم توبیمارم،که چون زلفت پریشانم
به حکم حاکم چشمت بفرما اذن کارم را
بلاراازنگاه توبگیرم یا بگردانم ؟؟؟؟؟؟؟؟
به تن چون روح میمانی،بمانی زنده میمانم
خیال است آنکه بی یادت زمانی بگذردبرمن
محال است آنکه ازرویت زمانی روبگردانم
دل ازدستم رهامیشداگرپایش نمیبستم
ز شرمت دل نهان کردم که عیبم را بپوشانم
بجز نام تو هرنامی،بجزراه توهرراهی
اگر گفتم غلط گفتم،اگررفتم پشیمانم
گهی یادت به سردارم،گهی نامت به لب دارم
دمی خاموش خاموشم،دمی دیگرخروشانم
بلا تشبیه میگویم بدانی حال وروزم را
که چون چشم توبیمارم،که چون زلفت پریشانم
به حکم حاکم چشمت بفرما اذن کارم را
بلاراازنگاه توبگیرم یا بگردانم ؟؟؟؟؟؟؟؟
۳۳۴
۲۶ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.