درد نبودنت را
درد نبودنت را
قیچی میکنم ازخیالم
مثل همان عطرهایی که
رفتی ومن شکستم
عکسهایی که با ناباوری
میان هق هق چشمانم
با شعله های آتش
هیمه شدند
و سوختند
تومیرفتی
با چمدانی از نبودن هایم
من میماندم
با خاطرات تو
حال بگو
درد کداممان سنگین ترست؟؟
تو بی من
یا من بی تو ...
اما حالا که فکر میکنم
چه خوب که نیستی ...
قیچی میکنم ازخیالم
مثل همان عطرهایی که
رفتی ومن شکستم
عکسهایی که با ناباوری
میان هق هق چشمانم
با شعله های آتش
هیمه شدند
و سوختند
تومیرفتی
با چمدانی از نبودن هایم
من میماندم
با خاطرات تو
حال بگو
درد کداممان سنگین ترست؟؟
تو بی من
یا من بی تو ...
اما حالا که فکر میکنم
چه خوب که نیستی ...
۳۱۵
۲۸ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.