شراب عشق..
شراب عشق..
باید امشب در کنارت محشری بر پا کنم
با شراب عشق تو صد عقده دل وا کنم
ساز خود را کوک کن با نغمه دلدادگی
تا رها گردد دلم از سردی و بیگانگی
مست مستم کن به افسون نگاه روشنت
تا بچینم غنچه مهر وصفا از گلشنت
خسته ام از روزگار و نامرای های آن
دست من گیر و بکش نازم بمان تا پای جان
عشق تو چون هدیه ای از آسمانها بهر من
میدهم از بهر عشقت بی محابا جان وتن
روز اول گفته بودم عشق ما بی حاصل است
بهر ما ناکامی ودرد و سراپا مشکل است
یا بمان و عشق خودرا کن نثار هستیم
یا برو تا کم شود این شور و این سرمستیم
باید امشب در کنارت محشری بر پا کنم
با شراب عشق تو صد عقده دل وا کنم
ساز خود را کوک کن با نغمه دلدادگی
تا رها گردد دلم از سردی و بیگانگی
مست مستم کن به افسون نگاه روشنت
تا بچینم غنچه مهر وصفا از گلشنت
خسته ام از روزگار و نامرای های آن
دست من گیر و بکش نازم بمان تا پای جان
عشق تو چون هدیه ای از آسمانها بهر من
میدهم از بهر عشقت بی محابا جان وتن
روز اول گفته بودم عشق ما بی حاصل است
بهر ما ناکامی ودرد و سراپا مشکل است
یا بمان و عشق خودرا کن نثار هستیم
یا برو تا کم شود این شور و این سرمستیم
۹۱۹
۳۰ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.