شعر (تلخند)/ شیخ و کدخدا
شعر (تلخند)/ شیخ و کدخدا
خانواده آقای هاشمی
@.........
فقر و تبعیض و فساد آمد به ایران غم مخور
حق و نا حق می شود امروز چه آسان غم مخور
شیخ ما در کیش پوستش را برنزه می کند!
وه چه تدبیری کند او بهر ایران غم مخور
دولت امید ، ما را بی سواد خواند ولی
باسوادها مان شده نوبخت و ترکان غم مخور
بی شناسنامه اگر هستیم ما حسرت مخور
کارت ملی هست در نزد عزیزان غم مخور
شیخ ما را کم مبین ، اعجاز کرده در زمین
هسته ای تعویض کرد با تکه ای نان غم مخور
کدخدا آن تکه نان را هم نداده شیخ ما
شیخ ما تدبیر دارد بهر دزدان غم مخور
شیخ گفتا دولت قبلی مقصر بوده است!
گرگ را ول کرده و چسبیده چوپان غم مخور
شیخ ما گفته ترک خورد ، سد این تحریم ها
کدخدا رخ می نماید سوی کنعان غم مخور
شیخ ما اعجاز کن برجام خود را رو نما
تا شود این آتش سوزان گلستان غم مخور
شیخ ما گفتا که در صد روز گلستان می کنم
سفره ها رنگین کنم با مرغ بریان غم مخور
شیخ ما خجلت کشد از این همه بد قولی اش
کدخدا خندان و او سر در گریبان غم مخور
شاعر: ناصر محمودی صفا
خانواده آقای هاشمی
@.........
فقر و تبعیض و فساد آمد به ایران غم مخور
حق و نا حق می شود امروز چه آسان غم مخور
شیخ ما در کیش پوستش را برنزه می کند!
وه چه تدبیری کند او بهر ایران غم مخور
دولت امید ، ما را بی سواد خواند ولی
باسوادها مان شده نوبخت و ترکان غم مخور
بی شناسنامه اگر هستیم ما حسرت مخور
کارت ملی هست در نزد عزیزان غم مخور
شیخ ما را کم مبین ، اعجاز کرده در زمین
هسته ای تعویض کرد با تکه ای نان غم مخور
کدخدا آن تکه نان را هم نداده شیخ ما
شیخ ما تدبیر دارد بهر دزدان غم مخور
شیخ گفتا دولت قبلی مقصر بوده است!
گرگ را ول کرده و چسبیده چوپان غم مخور
شیخ ما گفته ترک خورد ، سد این تحریم ها
کدخدا رخ می نماید سوی کنعان غم مخور
شیخ ما اعجاز کن برجام خود را رو نما
تا شود این آتش سوزان گلستان غم مخور
شیخ ما گفتا که در صد روز گلستان می کنم
سفره ها رنگین کنم با مرغ بریان غم مخور
شیخ ما خجلت کشد از این همه بد قولی اش
کدخدا خندان و او سر در گریبان غم مخور
شاعر: ناصر محمودی صفا
۱.۱k
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.