قهوه دم کن با محبت میهمانت میشوم
قهوه دم کن با محبت میهمانت میشوم
من همان قند دو پهلوی لبانت میشوم
در دل تنگم عجب جا کرده ای جانان من
گر بخواهی در دل تنگ تو جانت میشوم
یک اشاره از تو بنیادِ دلم را میکٓند
گر تو خواهی بهتر از جان جهانت میشوم
ناز کم کن من که گفتم میخرم ناز تو را
انقدر میخواهمت آهو ، شبانت میشوم
شب شدی تو ماهتابم ، روز خورشید منی
مهربانی دیدم از تو ، مهربانت میشوم
چشمهء عشقی که میجوشی درون سینه ام
حکم دریاییّ و من آب روانت میشوم
گفته بودی دوست داری یک نفر مهمان کنی
قهوه دم کن با محبت میهمانت میشوم...
من همان قند دو پهلوی لبانت میشوم
در دل تنگم عجب جا کرده ای جانان من
گر بخواهی در دل تنگ تو جانت میشوم
یک اشاره از تو بنیادِ دلم را میکٓند
گر تو خواهی بهتر از جان جهانت میشوم
ناز کم کن من که گفتم میخرم ناز تو را
انقدر میخواهمت آهو ، شبانت میشوم
شب شدی تو ماهتابم ، روز خورشید منی
مهربانی دیدم از تو ، مهربانت میشوم
چشمهء عشقی که میجوشی درون سینه ام
حکم دریاییّ و من آب روانت میشوم
گفته بودی دوست داری یک نفر مهمان کنی
قهوه دم کن با محبت میهمانت میشوم...
۱.۵k
۲۶ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.