شنیدم که چو قوی زیبا بمیرد
شنیدم که چو قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیرد
گروهی بر آنند کاین مرغ شیدا
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد
شب مرگ از ترس آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
گرفتم من این نکته باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چور روزی به آغوش دریا برآمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی و آغوش واکن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
فریبنده زاد و فریبا بمیرد
شب مرگ تنها نشیند به موجی
رود گوشه ای دور و تنها بمیرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
که خود در میان غزل ها بمیرد
گروهی بر آنند کاین مرغ شیدا
کجا عاشقی کرد آنجا بمیرد
شب مرگ از ترس آنجا شتابد
که از مرگ غافل شود تا بمیرد
گرفتم من این نکته باور نکردم
ندیدم که قویی به صحرا بمیرد
چور روزی به آغوش دریا برآمد
شبی هم در آغوش دریا بمیرد
تو دریای من بودی و آغوش واکن
که می خواهد این قوی زیبا بمیرد
۴.۲k
۲۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.