....
....
"گل کجا ؟ گلبو کجا ؟ دشت ِپر از آهو کجا ؟"
دلبر ِ قامت بلند و، آن سیه گیسو کجا ؟
خند ها را دیده ام ،دیوی ز غم دزدید و برد
چشم ِدزدیده خطا کرده ،بگو :ابرو کجا ؟
پیرِ دنیا کرده خود را چون بَزَک با خون ِدل
خود تو پیدا کن ،نگو این سو و هم ،آن سو کجا؟
چونکه خشکیده است ،دریای محبت ،بینِ ما
سخت گردد ،آب یابی ،این همه و ،جو کجا؟
لیک ،این مهرِمن و ما ،ریشه اش دیرینه است
خصم را ،آگاهی اما ،کی ز ما و، خو کجا ؟
حجّت ِاین شعر شد، رویای زیبای خیال
من کم ام بسیار و ،هم بسیارهای او کجا ؟..
"گل کجا ؟ گلبو کجا ؟ دشت ِپر از آهو کجا ؟"
دلبر ِ قامت بلند و، آن سیه گیسو کجا ؟
خند ها را دیده ام ،دیوی ز غم دزدید و برد
چشم ِدزدیده خطا کرده ،بگو :ابرو کجا ؟
پیرِ دنیا کرده خود را چون بَزَک با خون ِدل
خود تو پیدا کن ،نگو این سو و هم ،آن سو کجا؟
چونکه خشکیده است ،دریای محبت ،بینِ ما
سخت گردد ،آب یابی ،این همه و ،جو کجا؟
لیک ،این مهرِمن و ما ،ریشه اش دیرینه است
خصم را ،آگاهی اما ،کی ز ما و، خو کجا ؟
حجّت ِاین شعر شد، رویای زیبای خیال
من کم ام بسیار و ،هم بسیارهای او کجا ؟..
۳۵۲
۲۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.