عـشــق را در چشــم تـــو روزی تلاوت می کنم
عـشــق را در چشــم تـــو روزی تلاوت می کنم
با همه احساس ، خود را با تو قسمت می کنم
مــرز بــی پـایـان مـهــرت را به من بخشیده ای
در جـوابـت هــر چــه دارم من فـدایـت می کنم
نــور چــشــمت را چــراغ شــام تــارم کرده ای
من وجـــودم را همیــشه فرش راهت می کنم
بـــــر خـــرابــات وجــودم زنـــدگـی بخشیده ای
تـــا نفــس دارم همیــشه شاد شادت می کنم
همچـو سروی گشتــه ای تا خــم نگردد قامتم
من صــداقــت را همیـــشه سرپناهت می کنم
با همه احساس ، خود را با تو قسمت می کنم
مــرز بــی پـایـان مـهــرت را به من بخشیده ای
در جـوابـت هــر چــه دارم من فـدایـت می کنم
نــور چــشــمت را چــراغ شــام تــارم کرده ای
من وجـــودم را همیــشه فرش راهت می کنم
بـــــر خـــرابــات وجــودم زنـــدگـی بخشیده ای
تـــا نفــس دارم همیــشه شاد شادت می کنم
همچـو سروی گشتــه ای تا خــم نگردد قامتم
من صــداقــت را همیـــشه سرپناهت می کنم
۲.۱k
۰۴ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.