تونبودی و به پاهای خدا افتادم
تونبودی و به پاهای خدا افتادم
دست بی رحم ترین ثانیه ها افتادم....
تو نبودی و تبِ فاصله ها پیرم کرد
عاشقِ شعر شدم،شعر زمینگیرم کرد....
مثنوی کردمت و شکر به جا آوردم
توی هر بیت فقط اسم تو را آوردم.....
آرزو کردمت و اشک نوشتم حالا
پای تو آب شده خشت به خشتم، حالا.....
قد ِیک خاطره گهگاه کنارم بِنِشین
نه عزیزم! خبری نیست،ازآن دور ببین
دست بی رحم ترین ثانیه ها افتادم....
تو نبودی و تبِ فاصله ها پیرم کرد
عاشقِ شعر شدم،شعر زمینگیرم کرد....
مثنوی کردمت و شکر به جا آوردم
توی هر بیت فقط اسم تو را آوردم.....
آرزو کردمت و اشک نوشتم حالا
پای تو آب شده خشت به خشتم، حالا.....
قد ِیک خاطره گهگاه کنارم بِنِشین
نه عزیزم! خبری نیست،ازآن دور ببین
۶۸۶
۰۹ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.