مادرم ای شمع وجودم
مادرم ای شمع وجودم
میخوام مرا درآغوش بگیری
وبادستانت مرانوازش دهی
ومن بهانه گیری کنم
وتو بالبی خندان وقلبی آکنده از عشق ومهربانی سرم رابر شانه هایت بگذاری
وبگویی :دخترم،بهانه گیری هایت رادوست دارم
زیرا که باصدایت آرامم میکنی
درآن لحظه دستم مادررابگیرم وببوسم
واو سرم را ببوسد وکتاب قصه رابازکنی
وبرای من باآن صدای لطیف وآرامبخشت
که ازوجود دریاییت سرچشمه میگیرد سخن بگویی
نمیدانم ازوصف توعاجزمُ وناتوان فقط بابت تمام لطف هایی که بی منت برایم انجام دادی ممنونم
(٭تقدیم به مادرعزیزم٭)
دخترت کوثر
میخوام مرا درآغوش بگیری
وبادستانت مرانوازش دهی
ومن بهانه گیری کنم
وتو بالبی خندان وقلبی آکنده از عشق ومهربانی سرم رابر شانه هایت بگذاری
وبگویی :دخترم،بهانه گیری هایت رادوست دارم
زیرا که باصدایت آرامم میکنی
درآن لحظه دستم مادررابگیرم وببوسم
واو سرم را ببوسد وکتاب قصه رابازکنی
وبرای من باآن صدای لطیف وآرامبخشت
که ازوجود دریاییت سرچشمه میگیرد سخن بگویی
نمیدانم ازوصف توعاجزمُ وناتوان فقط بابت تمام لطف هایی که بی منت برایم انجام دادی ممنونم
(٭تقدیم به مادرعزیزم٭)
دخترت کوثر
۱۶۸
۲۸ فروردین ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.