@tanin
@tanin
تا شمیم نفست را نفسی تازه زدم.../
عشق را با طپش قلب تو اندازه زدم/
ناگهان آمدی از عطر تنت لرزیدم/
مثل یک زلزله لرزه به شیرازه زدم/
طرح اندام تو را دیدم و همچون پرگار/
چرخشی را متوالی به همین به همین بازه زدم/
تا به آغوش تو یک لحظه رسیدم گویی/
پرچم فتح خودم را سر دروازه زدم/
دست معمار ازل در بدنت مشهود است/
شرم دارم که چرا دست به این سازه زدم/
عشق تو معجزه ای بود که من عشقم را/
گره یی سخت به این عشق پر آوازه زدم/
سالیانی ست که از عشق تو سرگردانم/
عفو کن حرف دلم را به تو من تازه
زدم......
تا شمیم نفست را نفسی تازه زدم.../
عشق را با طپش قلب تو اندازه زدم/
ناگهان آمدی از عطر تنت لرزیدم/
مثل یک زلزله لرزه به شیرازه زدم/
طرح اندام تو را دیدم و همچون پرگار/
چرخشی را متوالی به همین به همین بازه زدم/
تا به آغوش تو یک لحظه رسیدم گویی/
پرچم فتح خودم را سر دروازه زدم/
دست معمار ازل در بدنت مشهود است/
شرم دارم که چرا دست به این سازه زدم/
عشق تو معجزه ای بود که من عشقم را/
گره یی سخت به این عشق پر آوازه زدم/
سالیانی ست که از عشق تو سرگردانم/
عفو کن حرف دلم را به تو من تازه
زدم......
۵۲۷
۲۴ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.