ﺑﺎز ﻋﺼﺮ ﺟﻤﻌﻪ ﺷﺪ ، ﮔﺎه وﻋﺪه ﻇﻬﻮر
ﺑﺎز ﻋﺼﺮ ﺟﻤﻌﻪ ﺷﺪ ، ﮔﺎه وﻋﺪه ﻇﻬﻮر
ﭼﺸﻤﻬﺎي ﻣﻨﺘﻈﺮ ، ﺟﺎده ﻫﺎي ﺑﻲ ﻋﺒﻮر
ﺑﺎزدر ﺳﻜﻮت ﻣﺤﺾ ، آه ﻣﻲ ﻛﺸﻢ ﺗﻮ را
ﺑﻐﺾ ﻫﺎي ﻛﻬﻨﻪ ،را ﺑﺎز ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﻣﺮور
آه ﭘﺸﺖ اﻳﻦ ﻏﺮوب ﺷﺐ ﻧﺸﺴﺘﻪ در ﻛﻤﻴﻦ
رﺟﻌﺘﻲ دوﺑﺎره ﻛﻦ ، اي ﻃﻼﻳﻪ دار ﻧﻮر
ﻛﻲ ﺑﻪ ﻳﻤﻦ ﻣﻘﺪﻣﺖ ﻣﻲ رﺳﺪ ﺑﻬﺎر ﻋﺸﻖ
ﻓﺼﻞ ﺳﺒﺰ ﻋﺎﻃﻔﻪ ، ﻓﺼﻞ ﺷﺎدي و ﺳﺮور
ﺑﺎ ﺗﻮ رﻓﺖ از اﻳﻦ دﻳﺎر ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﻧﺎم ﻋﺸﻖ داﺷﺖ
ﺑﺎز ﺑﺎ ﻧﮕﺎه ﺗﻮ ﻋﺸﻖ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻇﻬﻮر
ﻣﻲ وزد ﻧﺴﻴﻢ ﻋﺸﻖ ، از دﻳﺎر آﻓﺘﺎب
ﻣﻲ رﺳﺪ ﺳﻮار ﺳﺒﺰ ، از ﻛﺮاﻧﻪ ﻫﺎي دور
ﭼﺸﻤﻬﺎي ﻣﻨﺘﻈﺮ ، ﺟﺎده ﻫﺎي ﺑﻲ ﻋﺒﻮر
ﺑﺎزدر ﺳﻜﻮت ﻣﺤﺾ ، آه ﻣﻲ ﻛﺸﻢ ﺗﻮ را
ﺑﻐﺾ ﻫﺎي ﻛﻬﻨﻪ ،را ﺑﺎز ﻣﻲ ﻛﻨﻢ ﻣﺮور
آه ﭘﺸﺖ اﻳﻦ ﻏﺮوب ﺷﺐ ﻧﺸﺴﺘﻪ در ﻛﻤﻴﻦ
رﺟﻌﺘﻲ دوﺑﺎره ﻛﻦ ، اي ﻃﻼﻳﻪ دار ﻧﻮر
ﻛﻲ ﺑﻪ ﻳﻤﻦ ﻣﻘﺪﻣﺖ ﻣﻲ رﺳﺪ ﺑﻬﺎر ﻋﺸﻖ
ﻓﺼﻞ ﺳﺒﺰ ﻋﺎﻃﻔﻪ ، ﻓﺼﻞ ﺷﺎدي و ﺳﺮور
ﺑﺎ ﺗﻮ رﻓﺖ از اﻳﻦ دﻳﺎر ، ﻫﺮ ﭼﻪ ﻧﺎم ﻋﺸﻖ داﺷﺖ
ﺑﺎز ﺑﺎ ﻧﮕﺎه ﺗﻮ ﻋﺸﻖ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﻇﻬﻮر
ﻣﻲ وزد ﻧﺴﻴﻢ ﻋﺸﻖ ، از دﻳﺎر آﻓﺘﺎب
ﻣﻲ رﺳﺪ ﺳﻮار ﺳﺒﺰ ، از ﻛﺮاﻧﻪ ﻫﺎي دور
۱۵۴
۰۲ خرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.