.......
.......
آه اگر قصه ی شب زود به پایان برسد
سهم عاشق شدنم دیده ی گریان برسد
من به جای لب تو بوسه به عکست بزنم
با قلم درد تو گویم که به درمان برسد
این چه رسمیست که تا معترف عشق شدی
دفترت بسته شود آخر رمان برسد
از تو جز عشق و وفا هیچ ندیدم به خدا
باورم نیز نشد گوهر ارزان برسد
زندگی در غم تو...بی تو محالست، محال
تا به کی صبر کنم تا که به امکان برسد.....
آه اگر قصه ی شب زود به پایان برسد
سهم عاشق شدنم دیده ی گریان برسد
من به جای لب تو بوسه به عکست بزنم
با قلم درد تو گویم که به درمان برسد
این چه رسمیست که تا معترف عشق شدی
دفترت بسته شود آخر رمان برسد
از تو جز عشق و وفا هیچ ندیدم به خدا
باورم نیز نشد گوهر ارزان برسد
زندگی در غم تو...بی تو محالست، محال
تا به کی صبر کنم تا که به امکان برسد.....
۹۵۶
۱۷ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.