پارت19: من:جونگ کوک پاشو برو لباساتو بپوووش یخ میکنی.
پارت19: من:جونگ کوک پاشو برو لباساتو بپوووش یخ میکنی.
کوکی: باشه عروسک منننن . وی: هعییی یکیم نداریم به ما ازین حرف اجق وجقا بزنه عشقمممم عروسکم ههه.
من:اینقد مزه نریز داداش بیا تو ام برو لباساتو بپوش سرما نخورییی. وی: ینی اینقد من تاثیر گذارم؟؟دمم گرم.
جونگ کوک رفت تو اتاق تا لباساشوبپوشه اومد بیرون موهاش خیس خیس بود .
من: یااااا سرما میخوری جونگ کوک برو موهاتو خوش کن اینقد حرسم نده.
کوکی:موهام دیر خوش میشه خو حوصلشو ندارم.
من: من که میدونم تو چی میخوای شیطون میخوای من موهاتو خشک کنم؟؟؟؟
کوکی: خانوم باهوشم تو که میدونی خو چرا سوال میکنی.
رفتم جلو سشوارو به موهاش گرفتم دستم تو موهاش بود .
یهو سشوارو بر عکس کردو گرفت سمت من.
من:یاااا جونگ کوک شیطونی نکن.
کوکی:لووووس خو نمیزاری بات حال کنم نا مرد .
سشوارو خاموش کردمو نشستم رو پاش. دستمو دور گردنش حلقه کردم گفتم: چطوری میخوای بام حال کنی؟؟
گفت : سرتو بیار جلو . من: هوم؟؟؟؟
چیزی نگفتم گردنمو گرفتو لباشو رو لبام گذاشت طبق معمول تعجب کرده بودم. صورتشو عقب بردو کلی وقت تو چشام نگاه میکرد بعد گفت:من چرا عاشق تو شدم؟؟؟نه خوشگلی نه میزاری حال کنم نه خوش هیکلی....
انگشتمو رو لبش گذاشتمو گفتم: یااااا پس من چرا عاشق تو شدم؟؟؟نه جذابی نه قدت بلنده نه سیکس پک داری.
کوکی: من سیکس پک ندااارم؟؟؟؟؟میخوای نشونت بدم ؟؟
خیلی خوب بلند شو تا نشونت بدم.
من: یااا من حالا یه چیزی گفتم چرا به خودت میگیری.؟؟
منم به خودم بگیرم؟؟؟هیکلم خوووب نیس؟؟؟؟
کوکی: نهع . من: پررو خوبه پومی بت گفت .
کوکی: خوووب شنیدن کی بود مانند دیدن هوم ؟؟؟
گوششو گرفتمو پیچوندم.
من: تو چرا اینقد منحرف شدی؟؟؟چیکار کردی با خودت؟؟
کوکی: نمیدونم خو تو دوست دخترمی . نه عشقمی.
من:دوست دارم. چن بار تالا گفتم؟؟؟
کوکی: خیلی کم. من: هعیییی کم؟؟؟نا مرد قهرم میرم پیش وی. کوکی: یاااا پیش اون نرووو.
من:اون با محبت تر از تووِ.
کوکی: گائولک بیام ناز بکشم؟؟؟ من:نخیرم.
بلند شدم رفتم تا سالن. من: بچه ها آماده این؟؟؟فردا اجرا دارینا باید خوب بخوااابین .
جیمین: اره بریم خونه خیلی خستم.
رفتیم بیرون از سالن ونشون نبود.
کوکی: این مسخره بازیا چیههه راننده کجا رفته؟؟؟
نام جون: بی شعور لعنتی. به حسابش میرسم.
من: بچه ها ماشین منو جین که هست . جامون میشه میتپیم تو هم دیگه.
کوکی: آخه تو این همه را مارو ببری بعدشم برگردی خونه خودت؟؟؟
من: خوب اره مگه طوریه؟؟؟
کوکی: نه طوری نیییس . خو معلومه طوریه من چه دوست پسر بی غیرتیم که بزارم دوست دخترم ساعت 12 نصف شب تو یه ماشین تنها بره خونه هووم؟؟؟
من: من باشه حالا چرا جوش میاری . من چیکار کنم؟؟؟
کوکی: خونه ی ما بخواب. من: خیلیییی شیطونی این همه داستان سر هم کردی اینو میخواستی؟؟؟؟
شوگا: خوب راس میگه بچه نباید تنها بری.
من:او به چشممم.
تو ماااشین خودمونو پکوندیم . میا روی پای نام جون صندلی جلو نشسته بود منم پشت فرمون بوودم. خلاصه به بدبختی رسیدیم .
کوکی: گائول لباسات که هست اره؟؟؟
من:اره همه چی دارم.
قسمت بعدو مطمئن نیستم کی مینویسم
کوکی: باشه عروسک منننن . وی: هعییی یکیم نداریم به ما ازین حرف اجق وجقا بزنه عشقمممم عروسکم ههه.
من:اینقد مزه نریز داداش بیا تو ام برو لباساتو بپوش سرما نخورییی. وی: ینی اینقد من تاثیر گذارم؟؟دمم گرم.
جونگ کوک رفت تو اتاق تا لباساشوبپوشه اومد بیرون موهاش خیس خیس بود .
من: یااااا سرما میخوری جونگ کوک برو موهاتو خوش کن اینقد حرسم نده.
کوکی:موهام دیر خوش میشه خو حوصلشو ندارم.
من: من که میدونم تو چی میخوای شیطون میخوای من موهاتو خشک کنم؟؟؟؟
کوکی: خانوم باهوشم تو که میدونی خو چرا سوال میکنی.
رفتم جلو سشوارو به موهاش گرفتم دستم تو موهاش بود .
یهو سشوارو بر عکس کردو گرفت سمت من.
من:یاااا جونگ کوک شیطونی نکن.
کوکی:لووووس خو نمیزاری بات حال کنم نا مرد .
سشوارو خاموش کردمو نشستم رو پاش. دستمو دور گردنش حلقه کردم گفتم: چطوری میخوای بام حال کنی؟؟
گفت : سرتو بیار جلو . من: هوم؟؟؟؟
چیزی نگفتم گردنمو گرفتو لباشو رو لبام گذاشت طبق معمول تعجب کرده بودم. صورتشو عقب بردو کلی وقت تو چشام نگاه میکرد بعد گفت:من چرا عاشق تو شدم؟؟؟نه خوشگلی نه میزاری حال کنم نه خوش هیکلی....
انگشتمو رو لبش گذاشتمو گفتم: یااااا پس من چرا عاشق تو شدم؟؟؟نه جذابی نه قدت بلنده نه سیکس پک داری.
کوکی: من سیکس پک ندااارم؟؟؟؟؟میخوای نشونت بدم ؟؟
خیلی خوب بلند شو تا نشونت بدم.
من: یااا من حالا یه چیزی گفتم چرا به خودت میگیری.؟؟
منم به خودم بگیرم؟؟؟هیکلم خوووب نیس؟؟؟؟
کوکی: نهع . من: پررو خوبه پومی بت گفت .
کوکی: خوووب شنیدن کی بود مانند دیدن هوم ؟؟؟
گوششو گرفتمو پیچوندم.
من: تو چرا اینقد منحرف شدی؟؟؟چیکار کردی با خودت؟؟
کوکی: نمیدونم خو تو دوست دخترمی . نه عشقمی.
من:دوست دارم. چن بار تالا گفتم؟؟؟
کوکی: خیلی کم. من: هعیییی کم؟؟؟نا مرد قهرم میرم پیش وی. کوکی: یاااا پیش اون نرووو.
من:اون با محبت تر از تووِ.
کوکی: گائولک بیام ناز بکشم؟؟؟ من:نخیرم.
بلند شدم رفتم تا سالن. من: بچه ها آماده این؟؟؟فردا اجرا دارینا باید خوب بخوااابین .
جیمین: اره بریم خونه خیلی خستم.
رفتیم بیرون از سالن ونشون نبود.
کوکی: این مسخره بازیا چیههه راننده کجا رفته؟؟؟
نام جون: بی شعور لعنتی. به حسابش میرسم.
من: بچه ها ماشین منو جین که هست . جامون میشه میتپیم تو هم دیگه.
کوکی: آخه تو این همه را مارو ببری بعدشم برگردی خونه خودت؟؟؟
من: خوب اره مگه طوریه؟؟؟
کوکی: نه طوری نیییس . خو معلومه طوریه من چه دوست پسر بی غیرتیم که بزارم دوست دخترم ساعت 12 نصف شب تو یه ماشین تنها بره خونه هووم؟؟؟
من: من باشه حالا چرا جوش میاری . من چیکار کنم؟؟؟
کوکی: خونه ی ما بخواب. من: خیلیییی شیطونی این همه داستان سر هم کردی اینو میخواستی؟؟؟؟
شوگا: خوب راس میگه بچه نباید تنها بری.
من:او به چشممم.
تو ماااشین خودمونو پکوندیم . میا روی پای نام جون صندلی جلو نشسته بود منم پشت فرمون بوودم. خلاصه به بدبختی رسیدیم .
کوکی: گائول لباسات که هست اره؟؟؟
من:اره همه چی دارم.
قسمت بعدو مطمئن نیستم کی مینویسم
۳۳.۱k
۲۰ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.