مثل هر روز از تماشای تو بالا می روم
مثل هر روز از تماشای تو بالا می روم
با خیال خوب چشمانت به دریا می روم
ماهی سرخ لبانت با حباب آرزو
می زند نقشی بر آب و من به رویا می روم
روبه روی آینه دستم به مویت بند ماند
این گره را باز اگر سازی به اغما می روم
شانه ات در امتداد شانه ام قد می کشد
در پناه سایه ات با شوق فردا می روم
یک کبوتر از شبستان دلم پرواز کرد
با همان بال سپیدش تا ثریا می روم
در طنین خاطراتت اوج می گیرم ولی
با صدای زنگ ساعت من به یغما می روم
با خیال خوب چشمانت به دریا می روم
ماهی سرخ لبانت با حباب آرزو
می زند نقشی بر آب و من به رویا می روم
روبه روی آینه دستم به مویت بند ماند
این گره را باز اگر سازی به اغما می روم
شانه ات در امتداد شانه ام قد می کشد
در پناه سایه ات با شوق فردا می روم
یک کبوتر از شبستان دلم پرواز کرد
با همان بال سپیدش تا ثریا می روم
در طنین خاطراتت اوج می گیرم ولی
با صدای زنگ ساعت من به یغما می روم
۱.۱k
۰۴ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.