impossible dream -رویای محال
impossible dream -رویای محال
ep-8
سهون:من اینا رو میشناسم
منو فاطی:نه!!
سهون:چرا شما همونایید که بهمون گفتین تیمارستانی
اکسو:چی؟!تیمارستانی؟!
من:امم خب چیزه
فاطی:میدونید خب ماسک داشتین نشناختیم
لوهان:اوکی حالا بگید مال کدوم کشورید
عرررررر ل و ه ا ن
جیغ بلندی کشیدم که همه گوشاشونو گرفتن فاطی محکم زد به بازوم و به فارسی گفت
فاطی:چه مرگته چرا جیغ میزنی
من:فاطی ...مای شیو
فاطی:هان چه مرگته
من:مای شیو ل..لوهانه(دوباره جیغ زدم)
فاطی:مرض
چانی:هوی جلوی ما با اون زبون ناشناخته اتون نحرفید چشم رنگی چرا جیغ میزتی
جواب چانی رو ندادم اروم اروم رفتم نزدیک لوهانو انگشتمو بردم جلو ...جلو ...جلو...جلو...و....
زدم به دماغشو ...
من:جـــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــغ
فاطی:مرگ
پریدم بغل لوهان و محکم فشارش دادم جوری که سرفه اش گرفت
لوهان: برو کنار خفم کردی دیگه نمی تونم بخونم
رو کردم به فاطی و با شوق گفتم
من:خودشه فاطی لوهانه وای من قربون دماغ پنجیم بشم
بکی از پشت کای و چانی اومد بیرون:مگه چان نگفت به زبان ناشناخته نحرفید (و یع لبخند مسخره به چان زد)
عرررررر بابا بکی یه نگاه به فاطی کردم که با عشق به بکی مینگریست اه مامان بابام بعد سالها هم دیگر را یافتند
اه چه صحنه احساسی مامان ایرن...بابا بکی...منم حاصلشو ..فاطی که اشک تو چشاش جمع شده بود
فاطی:بکی؟
بکی:بله
فاطی:بکهیون
بکی:بله
فاطی:بیون بکهیون
بکی:بله بله بله
فاطی:عررررررر من قربونت بشم
بکی؛وات؟؟
فاطی:ام ببخش فارسی حرفیدم وای پرپر شم برات بِبَکم
چانی: بِبَکم؟؟
من:خب فاطی همیشه بکی رو بِبَک صدا میکنه
چان:اها...اسمش پاطیه
من:نه فاطی
چانی:پاطی
من:نع فاطی فا..طی
چانی:پاطی
من:مرگ ببین انگلیسی بگو fati
چانی:پاتی...پانی
من:مرض تو همون پانی صداش کن
چانی:اها پانی خب اسمتو چیه ؟
من:مر..یم
چانی:مر..یم
من:چع عجب :)
ep-8
سهون:من اینا رو میشناسم
منو فاطی:نه!!
سهون:چرا شما همونایید که بهمون گفتین تیمارستانی
اکسو:چی؟!تیمارستانی؟!
من:امم خب چیزه
فاطی:میدونید خب ماسک داشتین نشناختیم
لوهان:اوکی حالا بگید مال کدوم کشورید
عرررررر ل و ه ا ن
جیغ بلندی کشیدم که همه گوشاشونو گرفتن فاطی محکم زد به بازوم و به فارسی گفت
فاطی:چه مرگته چرا جیغ میزنی
من:فاطی ...مای شیو
فاطی:هان چه مرگته
من:مای شیو ل..لوهانه(دوباره جیغ زدم)
فاطی:مرض
چانی:هوی جلوی ما با اون زبون ناشناخته اتون نحرفید چشم رنگی چرا جیغ میزتی
جواب چانی رو ندادم اروم اروم رفتم نزدیک لوهانو انگشتمو بردم جلو ...جلو ...جلو...جلو...و....
زدم به دماغشو ...
من:جـــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــغ
فاطی:مرگ
پریدم بغل لوهان و محکم فشارش دادم جوری که سرفه اش گرفت
لوهان: برو کنار خفم کردی دیگه نمی تونم بخونم
رو کردم به فاطی و با شوق گفتم
من:خودشه فاطی لوهانه وای من قربون دماغ پنجیم بشم
بکی از پشت کای و چانی اومد بیرون:مگه چان نگفت به زبان ناشناخته نحرفید (و یع لبخند مسخره به چان زد)
عرررررر بابا بکی یه نگاه به فاطی کردم که با عشق به بکی مینگریست اه مامان بابام بعد سالها هم دیگر را یافتند
اه چه صحنه احساسی مامان ایرن...بابا بکی...منم حاصلشو ..فاطی که اشک تو چشاش جمع شده بود
فاطی:بکی؟
بکی:بله
فاطی:بکهیون
بکی:بله
فاطی:بیون بکهیون
بکی:بله بله بله
فاطی:عررررررر من قربونت بشم
بکی؛وات؟؟
فاطی:ام ببخش فارسی حرفیدم وای پرپر شم برات بِبَکم
چانی: بِبَکم؟؟
من:خب فاطی همیشه بکی رو بِبَک صدا میکنه
چان:اها...اسمش پاطیه
من:نه فاطی
چانی:پاطی
من:نع فاطی فا..طی
چانی:پاطی
من:مرگ ببین انگلیسی بگو fati
چانی:پاتی...پانی
من:مرض تو همون پانی صداش کن
چانی:اها پانی خب اسمتو چیه ؟
من:مر..یم
چانی:مر..یم
من:چع عجب :)
۲.۰k
۲۴ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.