سروده ام غزلی از برای چشم سیاهت
سروده ام غزلی از برای چشم سیاهت
که شاه بیت غزل ،صورت است و ناز نگاهت
سیاهی سر زلفت میانِ آن شب تاریک
بسان نقره شد از روشنای روی چو ماهت
به زیر گریه ی باران ز عطر و بوی اقاقی
به شوق دیدن رویت نشسته ام سر راهت
نوای بلبل شیدا به خاطرم چه خوش آورد
صدای جادویی ساز و دستگاه سه گاهت
در این خیال دمادم چه میشود که ببینم
مرا ز حسرت و رویا گرفته ای به پناهت
که شاه بیت غزل ،صورت است و ناز نگاهت
سیاهی سر زلفت میانِ آن شب تاریک
بسان نقره شد از روشنای روی چو ماهت
به زیر گریه ی باران ز عطر و بوی اقاقی
به شوق دیدن رویت نشسته ام سر راهت
نوای بلبل شیدا به خاطرم چه خوش آورد
صدای جادویی ساز و دستگاه سه گاهت
در این خیال دمادم چه میشود که ببینم
مرا ز حسرت و رویا گرفته ای به پناهت
۱.۰k
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.