میخواهم زنِ زندگی ت باشم ...
میخواهم زنِ زندگی ت باشم ...
غروب ها انتظارِ خانه آمدنت را بکشم !
برایت همان غذایی را بپزم که دوست داری.
خوشبو ترین عطرم را بزنم و جلوی آیینه بایستم،زل بزنم به تصویرِ خودم در آیینه و از خودم بپرسم یعنی هنوز مثل قبل چهره ام را دوست دارد ؟!
لباسِ صورتی رنگم را بپوشم.
به خانه که آمدی با اشتیاق در آغوشت بگیرم ، خسته نباشید بگویم و برایت چای بریزم.
هنگام خستگیت،وقتی دلت گرفته برایت شانه ای امن باشم.
خودم را برایت لوس کنم و برای هزارمین بار بپرسم دوستم داری ؟! بغلم کنی و بگویی بیشتر از قبل !
بال در بیاورم از این جمله کوتاه که برایم قصیده ای عاشقانه است!
شب که خوابی پتویت را رویت بکشم و نفسهایت را بشمارم.
یک روز بیایی و ببینی خانه پر از گل و بادکنک و حالی خوش است،جوابِ آزمایشی جلویت بگذارم و بگویم داری پدر میشوی.
هیجان زده شوم از اینکه ثمره عشقمان قرار است مامان صدایم کند.
خوشحال باشم از اینکه پدرِ فرزندم همان مرد دوست داشتنیِ تصوراتم است!
میخواهم برایت خانوم باشم...
فاطمه کرمی
غروب ها انتظارِ خانه آمدنت را بکشم !
برایت همان غذایی را بپزم که دوست داری.
خوشبو ترین عطرم را بزنم و جلوی آیینه بایستم،زل بزنم به تصویرِ خودم در آیینه و از خودم بپرسم یعنی هنوز مثل قبل چهره ام را دوست دارد ؟!
لباسِ صورتی رنگم را بپوشم.
به خانه که آمدی با اشتیاق در آغوشت بگیرم ، خسته نباشید بگویم و برایت چای بریزم.
هنگام خستگیت،وقتی دلت گرفته برایت شانه ای امن باشم.
خودم را برایت لوس کنم و برای هزارمین بار بپرسم دوستم داری ؟! بغلم کنی و بگویی بیشتر از قبل !
بال در بیاورم از این جمله کوتاه که برایم قصیده ای عاشقانه است!
شب که خوابی پتویت را رویت بکشم و نفسهایت را بشمارم.
یک روز بیایی و ببینی خانه پر از گل و بادکنک و حالی خوش است،جوابِ آزمایشی جلویت بگذارم و بگویم داری پدر میشوی.
هیجان زده شوم از اینکه ثمره عشقمان قرار است مامان صدایم کند.
خوشحال باشم از اینکه پدرِ فرزندم همان مرد دوست داشتنیِ تصوراتم است!
میخواهم برایت خانوم باشم...
فاطمه کرمی
۱.۳k
۰۳ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.