ماه من غصه چرا !
ماه من غصه چرا !
آسمان را بنگر، که هنوز ، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر، به ما میخندد !
یا زمینی را که دلش از سردی شبهای خزان
نه شکست و نه گرفت !
بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید
و در آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت،
تا بگوید که هنوز ، پر امنیت احساس خداست !
ماه من ، غصه چرا ؟!
تو مرا داری و من هر شب و روز،
آرزویم، همه خوشبختی توست!
آسمان را بنگر، که هنوز ، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبی و پر از مهر، به ما میخندد !
یا زمینی را که دلش از سردی شبهای خزان
نه شکست و نه گرفت !
بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید
و در آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید
زیر پاهامان ریخت،
تا بگوید که هنوز ، پر امنیت احساس خداست !
ماه من ، غصه چرا ؟!
تو مرا داری و من هر شب و روز،
آرزویم، همه خوشبختی توست!
۱.۵k
۰۵ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.