منو تو بغلت بگیر عشقم
منو تو بغلت بگیر عشقم
لبهایت را روی لبهایم بزار
حسم کن، تنم تشنه به لمس دستهایت هست
بیا حل شویم در آغوش هم..
هرم نفسهایت را دوست دارم
نگاهت وقتی با نگاهم تلافی میکند دوست دارم..
دوست دارم تقلا کردنت رو روی تمام بدنم
میدانی عشقم که چقدر دلم میخواهد
تمام برجستگیهای تنت را از بر کنم
چقدر شیرین است قند لبانت
وقتی تو رو بو میکشم از تو سرشار میشوم
در آغوشم که میگیری و بمن میچسبی و طرح ناخونهاتو رو تمامی تنم میکشی
وااای از این همه احساسات بانوی من
نفسهات بوی شهوت میدهد
انگار در من رسوخ کردی
انگار به من نظر داری
خمم کن روی سینه هایت، ولع داری میدانم
به شیره تنم تشنه ایی میدانم
بزار تا لخت بشوم ای احساس!
اگه تو اینجور هوس داری!
دستت را بکش رو تنم عشقم که تب این تنم محتاج دستهات
توهم حس منو داری؟!
لبهای هی میگه منو حس کن
داری تر میشی و مرطوب
منم تو آغوش تو غرق میشم
بمال رو صورتم باز گونه هات رو
به چشمان خیره شو با ناز
که
چشمات چشمام رو عاشق کرده
یه تخت قرمز روشن
که دورش مملو از شمعه
دو تا دیونه ی عاشق
که قلباشون به هم گرمه
نه شرمی نه تقصیری
تن عریونت رو میپوشم
بهت چ ساده جذب میشم
سر انگشتای زیباتو
برقصون روی لبهام که میخوام تحریک شم
میبینی... ضعف من اینه
من از احساس تو سبزم
من تو خاکت ریشه میگیرم
بدورم ساده میتابی، ازم هی بوسه میگیری
بذار با لمس من چشمات
دوباره مست حشر شه
نگات و دوست دارم چون به من انگیزه میبخشه
بخواب لخت روی بی قراری هام
بکش چنگ رو تنم با محبت
میخوام عرق کنم با تو
منم طی میکنم با فتح همه برجستگی هات رو
تو هم صرف کن با من همه افعال بی شرم رو
بلرزون روی لبهام لبهات رو
لبای سرخت رو جا کن
دستات رو روو به آغوشم
عشق من وا کن
که "تو "
مالک تمام احساسم هستی..!
تمام عشقم..!
تمام احساس ناب دست نخورده ام..!
که حاضر نیستم
حتی ذره ای از آن را
با هیچکس تقسیم کنم
با هیچکس جز تو.
لبهایت را روی لبهایم بزار
حسم کن، تنم تشنه به لمس دستهایت هست
بیا حل شویم در آغوش هم..
هرم نفسهایت را دوست دارم
نگاهت وقتی با نگاهم تلافی میکند دوست دارم..
دوست دارم تقلا کردنت رو روی تمام بدنم
میدانی عشقم که چقدر دلم میخواهد
تمام برجستگیهای تنت را از بر کنم
چقدر شیرین است قند لبانت
وقتی تو رو بو میکشم از تو سرشار میشوم
در آغوشم که میگیری و بمن میچسبی و طرح ناخونهاتو رو تمامی تنم میکشی
وااای از این همه احساسات بانوی من
نفسهات بوی شهوت میدهد
انگار در من رسوخ کردی
انگار به من نظر داری
خمم کن روی سینه هایت، ولع داری میدانم
به شیره تنم تشنه ایی میدانم
بزار تا لخت بشوم ای احساس!
اگه تو اینجور هوس داری!
دستت را بکش رو تنم عشقم که تب این تنم محتاج دستهات
توهم حس منو داری؟!
لبهای هی میگه منو حس کن
داری تر میشی و مرطوب
منم تو آغوش تو غرق میشم
بمال رو صورتم باز گونه هات رو
به چشمان خیره شو با ناز
که
چشمات چشمام رو عاشق کرده
یه تخت قرمز روشن
که دورش مملو از شمعه
دو تا دیونه ی عاشق
که قلباشون به هم گرمه
نه شرمی نه تقصیری
تن عریونت رو میپوشم
بهت چ ساده جذب میشم
سر انگشتای زیباتو
برقصون روی لبهام که میخوام تحریک شم
میبینی... ضعف من اینه
من از احساس تو سبزم
من تو خاکت ریشه میگیرم
بدورم ساده میتابی، ازم هی بوسه میگیری
بذار با لمس من چشمات
دوباره مست حشر شه
نگات و دوست دارم چون به من انگیزه میبخشه
بخواب لخت روی بی قراری هام
بکش چنگ رو تنم با محبت
میخوام عرق کنم با تو
منم طی میکنم با فتح همه برجستگی هات رو
تو هم صرف کن با من همه افعال بی شرم رو
بلرزون روی لبهام لبهات رو
لبای سرخت رو جا کن
دستات رو روو به آغوشم
عشق من وا کن
که "تو "
مالک تمام احساسم هستی..!
تمام عشقم..!
تمام احساس ناب دست نخورده ام..!
که حاضر نیستم
حتی ذره ای از آن را
با هیچکس تقسیم کنم
با هیچکس جز تو.
۹.۷k
۰۷ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.