حکمت
حکمت
دستانِ من است
قسمت
آغوشِ تو
به همین سادگی عزیزِ دلِ نیامده
معمایِ این همه نشدن و نماندن
به همین آسانی حل می شود
وقتی هیچ نگاهی تمنایِ مرا نمی فهمد
و هیچ آغوشی
تو را تسکین نمی دهد
حالا که محرم نمی شود هیچ کس
جز تو
به تمامِ عاشقانه هایِ صف کشیده در این دل
به یک باره دیدی از این دیوانه تر شوم
روزه ی سکوت بگیرم
و دیگر
با هیچکس
کلامی نگویم
از کجا معلوم شاید
خدا به گوش ت رساند
و تو آمدی
و روزه ی مرا
با عطرِ وجودت
افطار کردی ... !
دستانِ من است
قسمت
آغوشِ تو
به همین سادگی عزیزِ دلِ نیامده
معمایِ این همه نشدن و نماندن
به همین آسانی حل می شود
وقتی هیچ نگاهی تمنایِ مرا نمی فهمد
و هیچ آغوشی
تو را تسکین نمی دهد
حالا که محرم نمی شود هیچ کس
جز تو
به تمامِ عاشقانه هایِ صف کشیده در این دل
به یک باره دیدی از این دیوانه تر شوم
روزه ی سکوت بگیرم
و دیگر
با هیچکس
کلامی نگویم
از کجا معلوم شاید
خدا به گوش ت رساند
و تو آمدی
و روزه ی مرا
با عطرِ وجودت
افطار کردی ... !
۷۴۸
۱۰ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.