یه بغضی تو گلومه نمیزاره اشکام بریزه این بغض لعنتی نمیزار

یه بغضی تو گلومه نمیزاره اشکام بریزه این بغض لعنتی نمیزاره تیغ روی دستام بکشم نشد مال این دنیا باشم نشد دنیا روم غیرتی باشه یکی خیانت میکنه اون یکی میره با عشقش میخوابه یکی اینجاست که داغون داغونه یه بچه پایین که هرشب بیماره یه بچه غمگین که بغضاش قشنگه یه پسری که با حرفاش اشکای مردمارو به خون میکشه هیچ امیدی ندارم به این قلب شکسته وقتی خاطراتی از عشق نامردت داشته باشی هرشب به یادش میفتی هرشب داغون تر میشی توی دلت همش چرا تو دستات همش خط خط د کجا رفتی عشقم بگو بعد من کی سر رو شونت میزاره اونم مثل من از ته دل میگه دوست دارم اونم مثل من واست بغض میکنه خون بالا اوردم از این گلوی بی صاحب رابطه دوطرفه بود ولی تو این جا هیچ ضربه ای نخوردی دیگه هیچ امیدی ندارم به این دستای بی جونم با هر متنی که مینویسم گوشی از دستام همینجور میفته همیشه قلب شکستم ترک خورده بود الان دیگه واقعا شکسته وقتی رفتی یهو قلبم درد گرفت وقتی رفتی مغزم شروع کرد به فعالیت توی دلم هیچ گلایه ای نبود فقط همش سوالای بی جواب بود با هر عکسی یه خاطراتی دارم تو حق نداشتی بری بلند شو ببینم برگرد توروخدا جون من که واست مهم نبود پس به جون هرکسی که بگم هم بر نمیگردی چون دلت کسی دیگه رو میخواد یه عاشق وقتی غرورش میشکنه میره یه گوشه ی دیوار سیگار میکشه دقیقا منم اینجوری شدم یه جوری عاشقت شده بودم که هیچ دلیلی نداشت انصافا من از مردن نمیترسم فقط از این میترسم که توی اون دنیا عشقمو نبینم مادرمو نبینم هیچکسو نبینم تو خیانت کردی به دلم نشست تو نامردی کردی قلب منم شکست کل مردمای این شهر منو به دار کشوندن هیچ تقاضایی نداشتم از این تن داغون هرکسی یه خنجری روی تنم کشیده خدایا چرا منو به این دنیا کشوندی این بنده هات همه نامردی کردن خودت میبینی که چقدر داغونم چرا ضربه ی اخرو به قلبم نمیزنی چرا تیغ محکم اخرو به رگم نمیزنی چرا نفسای اخرم تمومی ندارن این نامردا باعث شدن داغون داغون شم هنوزم همون بچه پایینم که زانو نمیزنه ولی خَیلی داغونه خَیلی غمگینه به هرکسی پا نمیدم اصلا چرا پا بدم چرا بقیه به من پا نمیدن من یه عاشقم دردای همه رو میفهمم من همه چیزو تجربه کردم دیگه بسه تا همینجا خَیلی زجر کشیدم تا نوشتم این بغض لعنتی باعث شد زجر بکشم خاکتونم حلالم کنید...