.
.
📝
آقا اجازه میشه ما یه چی بگیم؟
میشود شما همان کسی باشید که به اوقات دلتنگی و روزمرگی موهایم را می بافد و نوازش میکند؟
میشود که به هنگام تب کردنم تا صبح نخوابید و پرستارم باشید ؟
میشود بهانه ها و دل مشغولی هایم را به جان و دل بخرید و همانی باشید که نترسد دلم از رفتنش؟
میشود همان کسی باشید که پس از سال های طولانی قربان صدقه ی چین و چروک چشم هایم و چین دامن گل گلی قرمز رنگم میرود به اوقات پیری؟
میشود من در راه آغوش شما جان بدهم
من با جانِ دل شریک و همراه تک تک لحظه هایتان می شوم اگر شما همانی که میخواهم باشید
همانی که دلم را بلد باشد ..
به قول شاعر "بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟
گرمی ثانیه ای خانه شدن را بلدی؟"
📝
آقا اجازه میشه ما یه چی بگیم؟
میشود شما همان کسی باشید که به اوقات دلتنگی و روزمرگی موهایم را می بافد و نوازش میکند؟
میشود که به هنگام تب کردنم تا صبح نخوابید و پرستارم باشید ؟
میشود بهانه ها و دل مشغولی هایم را به جان و دل بخرید و همانی باشید که نترسد دلم از رفتنش؟
میشود همان کسی باشید که پس از سال های طولانی قربان صدقه ی چین و چروک چشم هایم و چین دامن گل گلی قرمز رنگم میرود به اوقات پیری؟
میشود من در راه آغوش شما جان بدهم
من با جانِ دل شریک و همراه تک تک لحظه هایتان می شوم اگر شما همانی که میخواهم باشید
همانی که دلم را بلد باشد ..
به قول شاعر "بدهم تکیه به تو شانه شدن را بلدی؟
گرمی ثانیه ای خانه شدن را بلدی؟"
۹۸۴
۰۷ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.