تویی همان که زندگی،بدون او نمیشود
تویی همان که زندگی،بدون او نمیشود
نجسته ام به غیرِ تو، وجستجو نمیشود
سپرده ام به دست تو دلِ غمین وخسته را
شکافِ سینه جز به مهرِ تو رفو نمیشود
خدای قلب عاشقم، الهه ی دقایقم
نوازش نگاه تو، که بی وضو نمیشود
اشارتی به من نما که جان فدا کنم تورا
که ادعای عاشقی، به های و هو نمیشود
نشاط حاصلم زِ نوشِ باده ی لبان تو
نه ماحصل زِ خوردنِ، میِ سبو نمیشود
به غیرِ لحظه های تلخِ دوری از نگاه تو
غمی نهفته اینچنین، که در گلو نمیشود
فقط نه قسمتی زِ تو، تمام تو برای من
که بلبلی زِ گل رضا به عطر وبو نمیشود
قسم به لحظه جنون،به صفرعاشقی قسم
تویی همان که زندگی، بدون او نمیشود....
نجسته ام به غیرِ تو، وجستجو نمیشود
سپرده ام به دست تو دلِ غمین وخسته را
شکافِ سینه جز به مهرِ تو رفو نمیشود
خدای قلب عاشقم، الهه ی دقایقم
نوازش نگاه تو، که بی وضو نمیشود
اشارتی به من نما که جان فدا کنم تورا
که ادعای عاشقی، به های و هو نمیشود
نشاط حاصلم زِ نوشِ باده ی لبان تو
نه ماحصل زِ خوردنِ، میِ سبو نمیشود
به غیرِ لحظه های تلخِ دوری از نگاه تو
غمی نهفته اینچنین، که در گلو نمیشود
فقط نه قسمتی زِ تو، تمام تو برای من
که بلبلی زِ گل رضا به عطر وبو نمیشود
قسم به لحظه جنون،به صفرعاشقی قسم
تویی همان که زندگی، بدون او نمیشود....
۳۰۸
۱۵ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.