ای خدا یار من آنجاست ، حواست باشد؛
ای #خدا #یار من آنجاست ، حواست باشد؛
#او نشان کرده ی اینجاست، حواست باشد…! یار من #مویِ سرش ، قیمت صد #فرهاد است؛
قصه اش قصه ی فرداست ، حواست باشد…! گرچه بدجور #دلم تنگه نگاهش گشته؛
همچنان شاه #غزل هاست ، حواست باشد…! او نگاهم نکند ، یا نخرد حرف مرا
هرچه هست بینِ خود ماست ،حواست باشد!
همه ی #دلخوشی و زندگی ام، بودن اوست
برود، آخر #دنیاست! حواست باشد…! نگذاری احدی تیشه برویش بزند !
شیشه ی #عمر من آنجاست، حواست باشد.
#او نشان کرده ی اینجاست، حواست باشد…! یار من #مویِ سرش ، قیمت صد #فرهاد است؛
قصه اش قصه ی فرداست ، حواست باشد…! گرچه بدجور #دلم تنگه نگاهش گشته؛
همچنان شاه #غزل هاست ، حواست باشد…! او نگاهم نکند ، یا نخرد حرف مرا
هرچه هست بینِ خود ماست ،حواست باشد!
همه ی #دلخوشی و زندگی ام، بودن اوست
برود، آخر #دنیاست! حواست باشد…! نگذاری احدی تیشه برویش بزند !
شیشه ی #عمر من آنجاست، حواست باشد.
۱.۱k
۱۹ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.