من اعتراف می کنم نوجون که بودم دوست داشتم زیر بارون راه ب
من اعتراف می کنم نوجون که بودم دوست داشتم زیر بارون راه برم بعد یه پسر خوش تیپ بیاد چترشو رو سرم بگیره منم از زیر چترش برم کنار بگم عشق رو باید زیر باران دید بعد برم تو افق محو بشم اونم همینجور به ته کوچه زل بزنه .خوب مگه خودت تو ون سن ازاین فکرا نمی کردی????
۵.۵k
۳۰ تیر ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.