امدم با بوسه بیدارش کنم رویم نشد
امدم با بوسه بیدارش کنم رویم نشد
از هوای عشق سرشارش کنم رویم نشد
در دلم گفتم من عاشق پیشه ی چشم توام
خواستم آهسته تکرارش کنم رویم نشد
پلکهای مخملش بر روی هم عمرش بلند
خاطرم بود"آفرین" بارش کنم رویم نشد
کاش دستی بر بلور خوش تراش مرمرش
ترسم از این بود آزارش کنم، رویم نشد
ابر زیر سر، نسیم انداخته بر روی خود
دست بردم خیس رگبارش کنم رویم نشد
آفتاب آورده بودم پیش مهتابش مگر
با خبر از صبح دیدارش کنم رویم نشد
کبک ناز برفیش لم داده زیر برگ گل
تور وا کردم گرفتارش کنم رویم نشد
از هوای عشق سرشارش کنم رویم نشد
در دلم گفتم من عاشق پیشه ی چشم توام
خواستم آهسته تکرارش کنم رویم نشد
پلکهای مخملش بر روی هم عمرش بلند
خاطرم بود"آفرین" بارش کنم رویم نشد
کاش دستی بر بلور خوش تراش مرمرش
ترسم از این بود آزارش کنم، رویم نشد
ابر زیر سر، نسیم انداخته بر روی خود
دست بردم خیس رگبارش کنم رویم نشد
آفتاب آورده بودم پیش مهتابش مگر
با خبر از صبح دیدارش کنم رویم نشد
کبک ناز برفیش لم داده زیر برگ گل
تور وا کردم گرفتارش کنم رویم نشد
۲.۱k
۰۶ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.