کودک طبرزین بدست در برابر جلاد
کودک طبرزین بدست در برابر جلاد
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
(پس از آنکه امام حسن عسکری (ع) (در سال 260 ه -.ق) به شهادت رسید، یکی از دژخیمان و جلادان معتمد عباسی (چهاردهمین خلیفه عباسی) به نام (سِماء) مأمور بازرسی خانه آن حضرت گردید).
علی بن قیس می گوید: یکی از نگهبانان عراق نقل می کند: در همین تازگی (سیماء) را در سامره دیدم که در خانه امام حسن (ع) را شکست و وارد خانه شد، شخصی (امام زمان علیه السلام) از خانه بیرون شد و در دستش طبر زینی بود، جلو سیماء را گرفت و به او فرمود: (در خانه من چه می کنی؟)
سیماء گفت: جعفر (کذاب) معتقد است که پدر شما از دنیا رفته و فرزندی ندارد، اگر اینجا خانه شما است من باز می گردم.
سیماء از خانه بیرون رفت (معلوم بود که سیما از هیبت آن کودک، وحشت زده شده و بدون عکس العمل و چون و چرا، عقب نشینی کرده است).
علی بن قیس گوید: به در خانه امام حسین (ع) رفتم، یکی از خدمتکاران خانه بیرون آمد، از او پرسیدم: (این آقازاده طبرزین بدست چه کسی بود؟)
خدمتکار: چه کسی بیرون آمدن کودک طبرزین بدست را به تو خبر داد؟
علی بن قیس: یکی از پاسبانهای عراق به من خبر داد.
خدمتکار: (براستی چیزی از مردم پنهان نمی ماند!) (378)
(این حادثه بیانگر شدت سانسور و خفقان عصر معتمد عباسی است که امامان معصوم و شیعیانشان را، سخت در تحت نظر و تحت فشار قرار داده بودند و امامان و شیعیان برای حفظ جان خود، کاملا تقیه می کردند و این پیام و درس را نیز به ما می آموزد که امامان (ع) و شیعیانشان در سخت ترین شرائط، تسلیم طاغوت زمان نمی شدند و با تاکتیک های مختلف، نفرت خود را به دستگاههای ظلم و ستم، نشان می دادند.)
داستانهای اصول کافی
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
(پس از آنکه امام حسن عسکری (ع) (در سال 260 ه -.ق) به شهادت رسید، یکی از دژخیمان و جلادان معتمد عباسی (چهاردهمین خلیفه عباسی) به نام (سِماء) مأمور بازرسی خانه آن حضرت گردید).
علی بن قیس می گوید: یکی از نگهبانان عراق نقل می کند: در همین تازگی (سیماء) را در سامره دیدم که در خانه امام حسن (ع) را شکست و وارد خانه شد، شخصی (امام زمان علیه السلام) از خانه بیرون شد و در دستش طبر زینی بود، جلو سیماء را گرفت و به او فرمود: (در خانه من چه می کنی؟)
سیماء گفت: جعفر (کذاب) معتقد است که پدر شما از دنیا رفته و فرزندی ندارد، اگر اینجا خانه شما است من باز می گردم.
سیماء از خانه بیرون رفت (معلوم بود که سیما از هیبت آن کودک، وحشت زده شده و بدون عکس العمل و چون و چرا، عقب نشینی کرده است).
علی بن قیس گوید: به در خانه امام حسین (ع) رفتم، یکی از خدمتکاران خانه بیرون آمد، از او پرسیدم: (این آقازاده طبرزین بدست چه کسی بود؟)
خدمتکار: چه کسی بیرون آمدن کودک طبرزین بدست را به تو خبر داد؟
علی بن قیس: یکی از پاسبانهای عراق به من خبر داد.
خدمتکار: (براستی چیزی از مردم پنهان نمی ماند!) (378)
(این حادثه بیانگر شدت سانسور و خفقان عصر معتمد عباسی است که امامان معصوم و شیعیانشان را، سخت در تحت نظر و تحت فشار قرار داده بودند و امامان و شیعیان برای حفظ جان خود، کاملا تقیه می کردند و این پیام و درس را نیز به ما می آموزد که امامان (ع) و شیعیانشان در سخت ترین شرائط، تسلیم طاغوت زمان نمی شدند و با تاکتیک های مختلف، نفرت خود را به دستگاههای ظلم و ستم، نشان می دادند.)
داستانهای اصول کافی
۵۹۴
۲۷ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.