می توان هر لحظه هر جا از تو دیدن یا شنیدن

می توان هر لحظه هر جا از تو دیدن یا شنیدن
روی گلبرگ شقایق اسم تو بودن ندیدن
می توان بر آن گل سرخ از رخ زیبای تو دید
می توان گلبرگهایش مثل تو برچید و بویید
می توان بر جویباری بر کنار عشق یاری
بر نشست و دید عکسش بر همان آبی که داری
می توان یک تک درختی دیدو رفت آنجا و بنشست
تکیه زد برآن درخت و عهد خودبا آندو بشکست
در میان لاله زرد اسم تو بنوشت و تنها
گفت ای تنهاترین اسم خوب هستی بین آنها
می توان آه از دل آورد تا به کی هستی تو آنجا
می توان وای از دل آورد تابه کی هستی تو تنها
پر ز اسم بی مثالت با تمامی خصالت
رودهای پر زعکست جار ی از چشم ونگاهت
وای از اشک دو چشمان چون گوهر بر صورت تو
یا همان اشک دل تو در میان سینه تو
ناز آن لحن صدایت یا همان لبهای ماهت
خواستم من هم ببینم عشق تو ؛ جانم فدایت
ای گل و گلبرگ خوشبو ای تو آن الماس نیکو
نیست جز تو در دل ما هر کجا جز تو فقط او
می توان دید از تو مهری برکشید فریاد جانا
یا که گفت تو بهترینی در میان سینه ما

#تقدیم_به_آجیهای_گُلم ❤