*گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
*گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی دگر تهیه بدستور می شود
گه جور می شود خود آن بی مقدمه
گه با دوصد مقدمه ناجور می شود
گاهی گدای گدائی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود
گاهی برای خنده دلت تنگ می شود
گاهی دلت تراشه ای از سنگ می شود
گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
از هر چه زندگیست دلت سیر می شود
گوئی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چقدر زود فرصتمان دیر می شود
کاری ندارم کجائی چه می کنی …
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید* :
https://telegram.me/monlightyy
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی دگر تهیه بدستور می شود
گه جور می شود خود آن بی مقدمه
گه با دوصد مقدمه ناجور می شود
گاهی گدای گدائی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود
گاهی برای خنده دلت تنگ می شود
گاهی دلت تراشه ای از سنگ می شود
گاهی تمام آبی این آسمان ما
یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود
گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود
از هر چه زندگیست دلت سیر می شود
گوئی به خواب بود جوانی مان گذشت
گاهی چقدر زود فرصتمان دیر می شود
کاری ندارم کجائی چه می کنی …
بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید* :
https://telegram.me/monlightyy
۱.۱k
۱۴ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.