دلنوشته ای از خودم * لطفا انتقاد کنید خوشحال می شم
دلنوشته ای از خودم * لطفا انتقاد کنید خوشحال می شم
شب خواب ندارم روز آرامش....
نمی دانم این عشق چیست که برای همه معجزه کرد اما برای من معجزه که نکرد هیچ از آن چیزی که بودم بدتر و بدترم کرد،فصل زمستان نزدیک است خیلی ها گرمای زندگی شان آنقدر زیاده که معنی سرد را نمی فهمند و بعضی ها هم مثل من معنی سرما را فقط می فهمند و بعضی ها هم مثل من هم معنی سرما را می فهمند و هم مثل من سرمای زندگی را می چشند.
همه می گن میثم بسوز و بساز ولی به این فکر نکردند وقتی سوختم دیگر ساختنی در کار نیست،چطور وقتی سوختی از نو بسازی مگر میشه؟
مگر میشه آبی که ریخت دوباره آن را به لیوان برگرداند؟
مگر میشه دلم ک شکست چسب زخم بزنم؟
شاید سوختن آسان باشه ولی ساختن نه،یک عمره دارم می سوزم ولی ساختنی در کار نیست مثل شمع که وقتی سوخت دیگر ساختنش کار من و تو نیست
*
ای شمع بسوز که سوختن بهتر است
آن که ساخت از من و تو برتر است
سرنوشت ما دو سوختن است و بس
آن که پیروز شد زورش بیشتر است
شب خواب ندارم روز آرامش....
نمی دانم این عشق چیست که برای همه معجزه کرد اما برای من معجزه که نکرد هیچ از آن چیزی که بودم بدتر و بدترم کرد،فصل زمستان نزدیک است خیلی ها گرمای زندگی شان آنقدر زیاده که معنی سرد را نمی فهمند و بعضی ها هم مثل من معنی سرما را فقط می فهمند و بعضی ها هم مثل من هم معنی سرما را می فهمند و هم مثل من سرمای زندگی را می چشند.
همه می گن میثم بسوز و بساز ولی به این فکر نکردند وقتی سوختم دیگر ساختنی در کار نیست،چطور وقتی سوختی از نو بسازی مگر میشه؟
مگر میشه آبی که ریخت دوباره آن را به لیوان برگرداند؟
مگر میشه دلم ک شکست چسب زخم بزنم؟
شاید سوختن آسان باشه ولی ساختن نه،یک عمره دارم می سوزم ولی ساختنی در کار نیست مثل شمع که وقتی سوخت دیگر ساختنش کار من و تو نیست
*
ای شمع بسوز که سوختن بهتر است
آن که ساخت از من و تو برتر است
سرنوشت ما دو سوختن است و بس
آن که پیروز شد زورش بیشتر است
۹۷۳
۱۰ شهریور ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.