دخترک جز تو که دستات واسه من مثله وطن بود
دخترک جز تو که دستات واسه من مثله وطن بود
کی می دونه که ترانه زندگی نامه ی من بود
کی می دونه؟ کی می خونه ؟چه کسی دل می سوزونه؟
واسه این شب پره ای که فکر پروانه شدن بود
من مثه دفتر شعری که نخونده بسته می شه
مونده بودم توی سایه پشت این سد همیشه
تو به من گفتی که هستم من حصارمو شکستم
این نهال پیر در اومد از تو گلخونه ی شیشه
معنی معجزه بودی توی کفران علاقه
هر نگاه ساده ی تو واسه من یه اتفاقه
حالا دفترم رو پر کن از غزل های نگفت
بزار از برق نگاهت خورشید از سکه بیفته
شب من رو زیر و رو کن به آتیش بازیا خو کن
کاری کن که یخ نبندم تو ترانه های خفته
روشنم کن تا بتابم رو به این شبای تیره
بزار از حنای چشمات لحظه هام رنگی بگیره
نقطه چینا رو رها کن چشمای بسته مو وا کن
بی تو یه بغض قدیمی توی حنجرم اسیره...
کی می دونه که ترانه زندگی نامه ی من بود
کی می دونه؟ کی می خونه ؟چه کسی دل می سوزونه؟
واسه این شب پره ای که فکر پروانه شدن بود
من مثه دفتر شعری که نخونده بسته می شه
مونده بودم توی سایه پشت این سد همیشه
تو به من گفتی که هستم من حصارمو شکستم
این نهال پیر در اومد از تو گلخونه ی شیشه
معنی معجزه بودی توی کفران علاقه
هر نگاه ساده ی تو واسه من یه اتفاقه
حالا دفترم رو پر کن از غزل های نگفت
بزار از برق نگاهت خورشید از سکه بیفته
شب من رو زیر و رو کن به آتیش بازیا خو کن
کاری کن که یخ نبندم تو ترانه های خفته
روشنم کن تا بتابم رو به این شبای تیره
بزار از حنای چشمات لحظه هام رنگی بگیره
نقطه چینا رو رها کن چشمای بسته مو وا کن
بی تو یه بغض قدیمی توی حنجرم اسیره...
۶.۳k
۱۱ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.