16
16
ماهک:با صدایی که از اونور میومد اروم چشمامو باز کردم
هیراد:باش عزیزم میام ماهک تنهاس
....
هیراد:خانومی درست حرف بزن اون زنمه
....
هیراد:به درک باااای
صدای زمزمشو شنیدم
هیراد:اووق حالمو زد ای بری دیگه بر نگردی
ریز خندیدم که دستی نشست رو موهام اروم نوازش میکرد چشمامو بستم اروم برم گردوند سمت خودم لباش رو لبام نشست بی هیچ حرکت میخواس مثلا بیدار نشم اخه کدوم خری ساعت۳شب بیداره لباشو برداشت و بلند شد دستی تو موهای خوش فرمش کشید رفت بیرون
وااایییی خدا اتکار تو کوره اتیش بودم خیلی حس خفنی بود
میخوام یه اعترافی پیش خودم بکنم اووم اونم اینه که....
ماهک:با صدایی که از اونور میومد اروم چشمامو باز کردم
هیراد:باش عزیزم میام ماهک تنهاس
....
هیراد:خانومی درست حرف بزن اون زنمه
....
هیراد:به درک باااای
صدای زمزمشو شنیدم
هیراد:اووق حالمو زد ای بری دیگه بر نگردی
ریز خندیدم که دستی نشست رو موهام اروم نوازش میکرد چشمامو بستم اروم برم گردوند سمت خودم لباش رو لبام نشست بی هیچ حرکت میخواس مثلا بیدار نشم اخه کدوم خری ساعت۳شب بیداره لباشو برداشت و بلند شد دستی تو موهای خوش فرمش کشید رفت بیرون
وااایییی خدا اتکار تو کوره اتیش بودم خیلی حس خفنی بود
میخوام یه اعترافی پیش خودم بکنم اووم اونم اینه که....
۱۱.۵k
۱۰ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.