از زبون ی پسره:
از زبون ی پسره:
توحیاط دبیرستان بودیم یه نفر یقه پیرهنمو گرفت.
پسره فهمیده بود عاشق خواهرش شدم
پسرا داد میزدن :قورتش بده پسره همینطوری منو میزد ولی من فقط نگاش میکردم.
فردا دختره بهش میگه وقتی داداشم تورو زد توام میزدیش دیگه ؟
گفتم نمیشد. گفت چرا؟
گفتم اخه چشماش شبیه تو بود.
توحیاط دبیرستان بودیم یه نفر یقه پیرهنمو گرفت.
پسره فهمیده بود عاشق خواهرش شدم
پسرا داد میزدن :قورتش بده پسره همینطوری منو میزد ولی من فقط نگاش میکردم.
فردا دختره بهش میگه وقتی داداشم تورو زد توام میزدیش دیگه ؟
گفتم نمیشد. گفت چرا؟
گفتم اخه چشماش شبیه تو بود.
۱.۴k
۱۴ مرداد ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.