آید آن صبح درخشانی که من می خواستم
آید آن صبح درخشانی که من می خواستم
روشنی بخش دل و جانی که من می خواستم
از نسیم جانفزای گلشن آل رسول
بشکفد گلهای بستانی که من می خواستم
از بهارستان باغ و گلشن آل علی
آمد آن سرو خرامانی که من می خواستم
سالها در خلوت دل اشک حسرت ریختم
تا بیامد ماه کنعانی که من می خواستم
دیده یعقوب جان من از آن شد پر فروغ
کآمد آن خورشید رخشانی که من می خواستم
در بهاران چون هزاران شکوهها کردم به دل
تا به بار آمد گلستانی که من می خواستم
سر به زانوی ندامت می زنم در پای دوست
تا رسد دستم به دامانی که من می خواستم
چون «امینی» همّت از پیر مغان کردم طلب
یافتم آن گوهر جانی که من می خواستم
میلاد نور مبارک
📸 این تصاویری زیبا از طبیعت طرقبه ،روستای کردینه،فروردین ماه98 به مناسبت این عید تقدیم شما نیکان
روشنی بخش دل و جانی که من می خواستم
از نسیم جانفزای گلشن آل رسول
بشکفد گلهای بستانی که من می خواستم
از بهارستان باغ و گلشن آل علی
آمد آن سرو خرامانی که من می خواستم
سالها در خلوت دل اشک حسرت ریختم
تا بیامد ماه کنعانی که من می خواستم
دیده یعقوب جان من از آن شد پر فروغ
کآمد آن خورشید رخشانی که من می خواستم
در بهاران چون هزاران شکوهها کردم به دل
تا به بار آمد گلستانی که من می خواستم
سر به زانوی ندامت می زنم در پای دوست
تا رسد دستم به دامانی که من می خواستم
چون «امینی» همّت از پیر مغان کردم طلب
یافتم آن گوهر جانی که من می خواستم
میلاد نور مبارک
📸 این تصاویری زیبا از طبیعت طرقبه ،روستای کردینه،فروردین ماه98 به مناسبت این عید تقدیم شما نیکان
۴۶۲
۳۱ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.