در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی
در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی
باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر ...
عجب از عقلِ کسانی که مرا پند دهند
برو ای خواجه که عاشق نَبُوَد پند پذیر ...
باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر ...
عجب از عقلِ کسانی که مرا پند دهند
برو ای خواجه که عاشق نَبُوَد پند پذیر ...
۱.۲k
۲۷ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.