نمیگی چیزیی ؟ نمیایی ؟ سرت تو لاکه خودته نع ؟ باشه راحت ب
نمیگی چیزیی ؟ نمیایی ؟ سرت تو لاکه خودته نع ؟ باشه راحت باش ، راحت رفتی جوری ک حتی فکرشم نمیکردم ، انگار منتظر بودی ی چی زر بزنم و تو هم بهونه اون بگی خدافظ ، بگی اگ همچین فکری تو کله ی پوچمه کلا بای ، کلا بای ؟ کلا بای !!؟ باشه بای ، فقط ببخشید ک گیر دادم بهت ، اخه حودت ک تو چالش ساغر شرکت کردهه بودیی گفتی اونایی ک کار ب کارت ندارنو دوس داریی، زیادی گیر دادم خستت کردم ، ببخشید ک تا وقتی اسممو نگاهه میکردی ناراحت میشدی ، ببخشید ک ... کلی حرف دارم ولی چ اهمیتی دارهه ؟! وقتی تو گفتی ”خدافظ” چیزیی ک ازش بدم میاد .. ولی واقعا ک. اسممو ورداشتی ؟ اسکرین گرفته بودی نوشته بودی i love you negin ههههههه :) دلمو ب چیا خوش کردم اخه.. از همون اول ک باهات حرف زدم عاشقت شدم ، تو رو نمیدونم ، ولی بدجوری عاشقت شدم ، یادش بخیر شمال بودم چادر میپوشیدم تو اون بارون میرفتم سر کوچه شارژ میگرفتم دلم نمیومد پنج تومنی بگیرم هزاری میگرفتم میومدم باهات حرف میزدم یوهو تموم میشد دوبارهه میرفتم میگرفتم ، تو راهه مدام ب فکرت بودم :) همشم چشامو میبستم و ی جا جسدمو مینداختم و ی جایی رو تصور میکردم ک دیدمت ، هزار بار هر شب هر روز هنی؟ داشتم صحنه دیدنتو تصور میکردم ، چندبارم یوهو وسطش خوابم برد و وقتی بلند میشدم میگفتم اَ ک حیف ، اشکل ندارهه فردا دوبارهه میبینمش تو تصوراتم ، ولی خداییش چند بار باید بخوابم تا ببینمت ، تا داشته باشمت؟ ... من حسودم ، نمیتونم ببینم با کسی گرم گرفتی نمیتونم ، اوکی ؟ خب البته دیه مهم نی ، چون تو.. گفتی ”کلا بای” اخرشم از اون چیزیی ک میترسیدم سرم اومد:) حالا دیه راحت میتونی با دوستای باهالت با رفیق فابات با کساییی ک دوسشون داریی حرف بزنی!اینطور نی؟ ولی ی چی روفراموش نکن ، من شاید فراموشکار باشم ولی تا آخر عمرم تو رو یادم میمونه و عاشقت هستم
۲۷.۳k
۲۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.