پارت ۵ : رفتم بیرون و نشستم جونگ کوک گفت : ها چی شد من :
پارت ۵ : رفتم بیرون و نشستم جونگ کوک گفت : ها چی شد من : وی بود جونگ کوک : یعنی زنگ زد تا بری تو اتاق من : بله چند دقیقه بعد بلند شدم و گفتم جونگ کوک من میرم خرید ساعت یک ربع پنج است گفتم که تو خونه چیزی ندارم جونگ کوک : برو ولی نری خونه من میبرمت من : باشه رفتم تو اتاق گوشیمو تو کیفم گذاشتم و رفتم بیرون بدون خداحافظی رفتم فروشگاه خرید کردم توراه ماشینی رو دیدم که جیهوپ داخلش بود سریع رفتم ایستگاه اتوبوس وسایلمو گذاشتم و گوشیمو برداشتم و به وی پیام دادم من : سلام میتونم بگم جیهوپ کجاس وی : من نمیدونم وقتی تو خواب بودی گفت میرم بیرون شاید شب نیاد من : خیلی ممنون بای دوباره گوشیمو تو کیفم گذاشتم و وسایلم را برداشتم و رفتم رسیدم در خونه تا بیام در بزنم شوگا در را باز کرد و گفت : سلام نایکا اینجا چی میخوای من : جونگ کوک گفته که خرید کنم بعدم بیام اینجا یک دفعه وی رو دیدم که خیلی عصبی بود گفتم : ای این چرا اینقدر عصبی است وی : ببین اصلاً حوصله تو رو ندارم خواهش میکنم که اذیتم نکن من : خیلی ببخشید ولی شما هستی که منو اذیت میکنی نه من وی : خوب که چی الان چیو ثابت کردی ها؟؟؟؟؟ جونگ کوک اومد و مچ راستمو گرفت و منو آورد تو خونه و منو پشت خودش پنهان کرد و گفت : بچه ها ول کنین وی از تو انتظار نداشتم که اینطوری رفتار کنی وی : ها چیه باز نایکا اومد مال تو شد جونگ کوک : آرررره ماله منه وی : نخیرم ماله منم هست شوگا هم رفت بیرون .
۸۵.۳k
۱۷ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.