ما بین ابرِ تار قشنگِ قرص ماهدوباره غرقِ خواب به زور قرص
ما بین ابرِ تار قشنگِ قرص ماهدوباره غرقِ خواب به زور قرص خوابامام که نه ولی خدا رو میشه توش کشیداین بار اضتراب و مشکلارو دوش کشیدهنوز نبرده خوابت یِ زن رو تخت خوابتپری از فکرو تصمیم از فردا سختِ کارِمیگی برایِ چی بِ پایِ کی تا کی بجنگمبشم فنایِ این نگاهِ سیرو باز بخندممیخوای که هر کی هستو نیستو یِ جا بشکنیبری تو پنجره و با دست باز بپریبری و دور شی ذره شی و نور شیولی سیگار باز آرومت میکرددقیقا اینجاست که خدات میاد پیشتمیره تو اوجات گشاد میشه نیشتمیشی پر از امید ی حسِ اعتماد به نفسمیگی که میشه رفت و یه حق و اعتقادی هست............................
۸۲۵
۲۵ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.