چرا آرامش نداریم؟؟؟؟؟
چرا آرامش نداریم؟؟؟؟؟
آرامش فقط یه راه داره و اون هم اینکه ...
سوره رعد (آیه ۲۸)
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (٢٨)
(هدایت شدگان) کسانی هستند که ایمان آورده ودلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.(۲۸)
در اینکه فرمود:
(الا بذکر اللّه تطمئن القلوب )
تنبیهی است برای مردم به اینکه متوجه پروردگار خود بشوند و با یاد او دلهای خود را راحت سازند،
چون
آدمی در زندگی خود هدفی جز رستگاری به سعادت و نعمت نداشته،
و بیمی جز
از برخورد ناگهانی شقاوت و نعمت ندارد،
و تنها سببی که سعادت و شقاوت و نعمت و نقمت به دست اوست همان خدای سبحان است،
چون بازگشت همه امور به اوست،
و او است که فوق بندگان و قاهر بر آنان
و فعال ما یشاء
و ولی مؤمنین
و پناهندگان به اوست،
پس یاد او برای نفسی که اسیر حوادث است و همواره در جستجوی رکن وثیقی است که سعادت او را ضمانت کند
و نفسی که در امر خود متحیر است
و نمی داند به کجا می رود
و به کجایش می برند
و برای چه آمده،
مایه انبساط و آرامش است.
پس هر قلبی بطوری که جمع محلی بالف و لام (القلوب ) افاده می کند با ذکر خدا اطمینان می یابد، و اضطرابش تسکین پیدا می کند.
از ظاهر الفاظ آیه انحصار فهمیده می شود،
چون
متعلق فعل یعنی (بذکر اللّه ) بر خود فعل یعنی (تطمئن ) مقدم آمده، در نتیجه می فهماند که دلها جز به یاد خدا به چیز دیگری اطمینان نمی یابد.
بیان گذشته ما نیز این معنا را روشن می کند،
زیرا
گفتیم که دلهای آدمیان که همان نفوس مدرکه باشد هیچ هدفی جز رسیدن به سعادت و امنیت از شقاوت ندارد، و بهمین جهت است که دست به دامن اسباب می زند و چون هیچ سببی از اسباب نیست مگر آنکه از جهتی غالب و از جهتی مغلوب است،
و تنها سبب غالب و غیر مغلوب خدای سبحان و خدای غنی و ذو الرحمه است،
پس تنها به یاد او دلها آرامش می یابد.
المیزان فی تفسیر القرآن
آرامش فقط یه راه داره و اون هم اینکه ...
سوره رعد (آیه ۲۸)
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (٢٨)
(هدایت شدگان) کسانی هستند که ایمان آورده ودلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. بدانید که تنها با یاد خدا دلها آرام میگیرد.(۲۸)
در اینکه فرمود:
(الا بذکر اللّه تطمئن القلوب )
تنبیهی است برای مردم به اینکه متوجه پروردگار خود بشوند و با یاد او دلهای خود را راحت سازند،
چون
آدمی در زندگی خود هدفی جز رستگاری به سعادت و نعمت نداشته،
و بیمی جز
از برخورد ناگهانی شقاوت و نعمت ندارد،
و تنها سببی که سعادت و شقاوت و نعمت و نقمت به دست اوست همان خدای سبحان است،
چون بازگشت همه امور به اوست،
و او است که فوق بندگان و قاهر بر آنان
و فعال ما یشاء
و ولی مؤمنین
و پناهندگان به اوست،
پس یاد او برای نفسی که اسیر حوادث است و همواره در جستجوی رکن وثیقی است که سعادت او را ضمانت کند
و نفسی که در امر خود متحیر است
و نمی داند به کجا می رود
و به کجایش می برند
و برای چه آمده،
مایه انبساط و آرامش است.
پس هر قلبی بطوری که جمع محلی بالف و لام (القلوب ) افاده می کند با ذکر خدا اطمینان می یابد، و اضطرابش تسکین پیدا می کند.
از ظاهر الفاظ آیه انحصار فهمیده می شود،
چون
متعلق فعل یعنی (بذکر اللّه ) بر خود فعل یعنی (تطمئن ) مقدم آمده، در نتیجه می فهماند که دلها جز به یاد خدا به چیز دیگری اطمینان نمی یابد.
بیان گذشته ما نیز این معنا را روشن می کند،
زیرا
گفتیم که دلهای آدمیان که همان نفوس مدرکه باشد هیچ هدفی جز رسیدن به سعادت و امنیت از شقاوت ندارد، و بهمین جهت است که دست به دامن اسباب می زند و چون هیچ سببی از اسباب نیست مگر آنکه از جهتی غالب و از جهتی مغلوب است،
و تنها سبب غالب و غیر مغلوب خدای سبحان و خدای غنی و ذو الرحمه است،
پس تنها به یاد او دلها آرامش می یابد.
المیزان فی تفسیر القرآن
۴.۰k
۰۳ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.