...
...
امشب از شور تو در عشق فدا خواهم شد
در سکوت از تب این هجر فدا خواهم شد
تو غزل، شعر و سرودی که به چشمان ترم
از تو دل بر کشم و بی تو رهـا خواهم شد
سرد و پاییزی و قلبم همه در غربت عشق
شـد نماز شب و در هجر قضا خـواهم شد
تو تبخاطرهای چشمتو محراب من است
قبلهگاهی که به دوری بی خدا خواهم شد
خط ابروی تو شه بیت غزلهای من است
بی تو دیـوانه چشمت به عـزا خـواهم شد
وقت خندیدن توست باز چنانقنچه شوی
چشم خود تنگ مکن دل بهفنا خواهم شد
من و تشویش چه در بنـد شکایت شـدهام
گـره بردار از این پای که رضـا خواهم شد
با تو درگـیر و اسـیرم به شب زلـف تو یار
در ضـریـح تـن تـو غـرق دعـا خـواهم شد
بین آغـوش تو گـم شد شب و رویای بهار
پـرم از سـردی دستت به فـنا خـواهم شد
گرچه گویند که در عشق رجاییهم هست
هجـر تو کـرده کویرم بـه کجـا خواهم شد
دورم از عطر تـو ای مهوش سیمین بر من
پایمن مانده به راهت بهعصا خواهم شد
دل آزردهام امشب شـده محتاج بـه وصل
من به شوق لب تو سر به هوا خواهم شد
گم شدم در شب چشمتو قیامت شده باز
باز دل دادم و در دین به خطا خواهم شد
شکوهمیکن کهدلمن بهجفا خواهد رفت
سوختی جانم و در شـور فـدا خواهم شد
چه کنم با تو که خوابم شـده مهتاب تنت
زورق شب شده در مـوج رهـا خواهم شد
چون شـب خسته به سیمای تو آغـاز نشد
بیشک از غصهٔ دل از تو جدا خواهم شد
بشنو حرف «ندا» را که در این غربت راه
گرچه زخمیکه بهوصلتو دوا خواهم شد #سروده_های_عاشقانه
امشب از شور تو در عشق فدا خواهم شد
در سکوت از تب این هجر فدا خواهم شد
تو غزل، شعر و سرودی که به چشمان ترم
از تو دل بر کشم و بی تو رهـا خواهم شد
سرد و پاییزی و قلبم همه در غربت عشق
شـد نماز شب و در هجر قضا خـواهم شد
تو تبخاطرهای چشمتو محراب من است
قبلهگاهی که به دوری بی خدا خواهم شد
خط ابروی تو شه بیت غزلهای من است
بی تو دیـوانه چشمت به عـزا خـواهم شد
وقت خندیدن توست باز چنانقنچه شوی
چشم خود تنگ مکن دل بهفنا خواهم شد
من و تشویش چه در بنـد شکایت شـدهام
گـره بردار از این پای که رضـا خواهم شد
با تو درگـیر و اسـیرم به شب زلـف تو یار
در ضـریـح تـن تـو غـرق دعـا خـواهم شد
بین آغـوش تو گـم شد شب و رویای بهار
پـرم از سـردی دستت به فـنا خـواهم شد
گرچه گویند که در عشق رجاییهم هست
هجـر تو کـرده کویرم بـه کجـا خواهم شد
دورم از عطر تـو ای مهوش سیمین بر من
پایمن مانده به راهت بهعصا خواهم شد
دل آزردهام امشب شـده محتاج بـه وصل
من به شوق لب تو سر به هوا خواهم شد
گم شدم در شب چشمتو قیامت شده باز
باز دل دادم و در دین به خطا خواهم شد
شکوهمیکن کهدلمن بهجفا خواهد رفت
سوختی جانم و در شـور فـدا خواهم شد
چه کنم با تو که خوابم شـده مهتاب تنت
زورق شب شده در مـوج رهـا خواهم شد
چون شـب خسته به سیمای تو آغـاز نشد
بیشک از غصهٔ دل از تو جدا خواهم شد
بشنو حرف «ندا» را که در این غربت راه
گرچه زخمیکه بهوصلتو دوا خواهم شد #سروده_های_عاشقانه
۵.۷k
۰۷ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.