غلبه حضرت صاحب الامر(عج) و حکومت جهانى اسلام ممکن است به
غلبه حضرت صاحب الامر(عج) و حکومت جهانى اسلام ممکن است به طور اعجاز و خرق عادت انجام یابد و ممکن است با فراهمشدن اسباب و علل ظاهرى باشد و ممکن است به هر دو نوع واقع شود، چنان که پیشرفت و غلبه پیغمبر اکرم(ص) و قواى اسلام به هر دو نوع بود.
آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی در کتاب «پاسخ به ده پرسش» درباره عوامل زمینهساز ظهور حضرت مهدی(عج) مینویسند: اما به طور اعجاز و خرق عادت، محتاج به توضیح نیست که حصول چنین غلبه مطلق براى آن حضرت، به خواست خداوند امرى است ممکن و معقول و با وعدههاى صریح و بشارتهاى حتمى که در قرآن مجید و احادیث متواتر داده شده، بدون شبهه حاصل خواهد شد و خداوند به مصداق آیه «کَمْ مِنْ فِئَة قَلیلَة غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِاِذْنِ الله»؛ چه بسیارند گروه اندکى که به اذن خداوند، بر گروه بسیارى چیرگى مىیابند.
آن حضرت(عج) اصحابش و عموم بندگان شایسته خدا را بر تمام ملل غالب و حاکم و وارث و مالک ارض قرار مىدهد و از لحاظ اسباب و علل ظاهرى هم اگر موضوع را بررسى کنیم، حصول چنین فتح و غلبه و تشکیل آن حکومت الهى ممکن و عملى خواهد بود، زیرا آن حضرت(عج) در موقعى ظهور مىکند که اوضاع و احوال اجتماعى و اخلاقى و سیاسى کاملاً مساعد باشد.
در آن موقع همه ملل از مدنیّت معنوى و اخلاقى محروم و دشمنى و کینه و ظلم و تجاوز، همه را نسبت به یکدیگر بدبین و از هم جدا ساخته و اتحاد، وحدت، همفکرى و همکارى، به کلى از میان بشر رخت بربسته و از اینکه کسى بتواند بدون مدد غیبى جامعه را رهبرى کند، همه مأیوس مىشوند و خلاصه همه با هم در مبارزه و جنگ و ستیز و همه از وضع خود ناراضى و از مکتبهاى مختلف که عرضه مىشود، ناامید بوده و منتظر تغییر رژیم و انقلاب و عوض شدن اوضاع و کنار رفتن زمامداران خدانشناس و برداشتهشدن مرزها و الغاى تجزیهها و تقسیمها هستند.
در یک چنین موقعیتى، حضرت صاحب الزمان ارواح العالمین له الفداء و اصحابش با نیروى ایمان و اخلاق حسنه و با نجاتبخشترین برنامههاى عمرانى و اقتصادى و عدالت اجتماعى، براى انقلاب و دعوت به قرآن و اسلام قدم به میدان مىگذارند و آن نهضت الهى و دعوت روحانى را شروع مىکنند و مردم را به سوى خدا و احکام خدا و زندگى برابرى و برادرى، عدل و امنیت، صفا و وفا، راستى و درستى و نظم صحیح مىخوانند و خود و اصحابش، نمونه همه فضایل بشرى هستند و با نیروى ایمان و استقامت و پشتکار و همتى که مخصوص مؤمنان ثابت قدم است، هدف و مقصد خود را تعقیب مىکنند.
معلوم است این جمعیت با آن برنامهها و وضع کار، در آن دنیاى پر آشوب و غرق در طوفان گرفتارىها و فشارها، دلها را به خود متوجه کرده و فاتح و پیروز و موفق مىشوند و هیچ نیرویى نمىتواند در برابر آنها مقاومت کند.
و شاهد این حقیقت، همان ظهور رسول اکرم(ص) و پیشرفت سریع دین اسلام و فتوحات محیرالعقول مسلمین در قرن اول اسلام است، که یکى از علل ظاهرى آن پیروزىهاى پى در پى و درهم شکسته شدن ارتشهاى انبوه دولت شاهنشاهى ایران و امپراطورى روم، فساد اوضاع اجتماعى و ادارى ایران و روم بود که مردم این کشورهاى پهناور را براى قبول یک دعوت صحیح و حکومتى متکى به مبانى عدالت و مساوات آماده کرده بود.
مردمى که در برابر دستگاههاى دیکتاتورى و استبداد بسیار خشن و غیر انسانى سلاطین و امراى خود، از بنده هم خوارتر بودند و از حقوق انسانى محروم شده بودند، مردمى که به هر کس و هر مقام نظر مىکردند، یک نقطه روشن در او نمىدیدند؛ نه فرهنگ داشتند نه اقتصاد، نه عدالت، نه امنیت و نه ... و نه ...
از آن همه تعظیم و نیایش و بشر پرستى و استعباد سلاطین خسته شده بودند و علاوه بر اینها ناراحتکنندهترین اختلاف طبقاتى نیز در بین آنها حاکم باشد که مملکت متشکل شده باشد از اکثریت قریب به اتفاق محروم و استضعاف شده و جمعیت معدود برخوردار و اختیاردار و بى جهت عزیز ...
مسلم است وقتى به گوش مردم چنین مملکتى صداى روحانى و آزادى بخش «تَعالُوا اِلى کَلِمَة سَواء بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ اِلاّ اللهَ وَ لا نَشْرِکَ بِهِ شَیْئاً، وَ لا یَتَّخِدَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ» برسد و آیه «اِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِْحْسانِ وَ ایتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ»؛ همانا خدا فرمان به عدل و احسان و به عطا و بذل به خویشان امر مىکند و از کارهاى زشت و منکر و ظلم نهى مىکند.
و اعلان «یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَر وَ اُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقیکُمْ»؛ اى مردم ما همه شما را نخست از مرد و زنى آفریدیم، آن گاه شعبههاى بسیار و فرق مختلف گردانیدیم
آیتالله لطفالله صافی گلپایگانی در کتاب «پاسخ به ده پرسش» درباره عوامل زمینهساز ظهور حضرت مهدی(عج) مینویسند: اما به طور اعجاز و خرق عادت، محتاج به توضیح نیست که حصول چنین غلبه مطلق براى آن حضرت، به خواست خداوند امرى است ممکن و معقول و با وعدههاى صریح و بشارتهاى حتمى که در قرآن مجید و احادیث متواتر داده شده، بدون شبهه حاصل خواهد شد و خداوند به مصداق آیه «کَمْ مِنْ فِئَة قَلیلَة غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِاِذْنِ الله»؛ چه بسیارند گروه اندکى که به اذن خداوند، بر گروه بسیارى چیرگى مىیابند.
آن حضرت(عج) اصحابش و عموم بندگان شایسته خدا را بر تمام ملل غالب و حاکم و وارث و مالک ارض قرار مىدهد و از لحاظ اسباب و علل ظاهرى هم اگر موضوع را بررسى کنیم، حصول چنین فتح و غلبه و تشکیل آن حکومت الهى ممکن و عملى خواهد بود، زیرا آن حضرت(عج) در موقعى ظهور مىکند که اوضاع و احوال اجتماعى و اخلاقى و سیاسى کاملاً مساعد باشد.
در آن موقع همه ملل از مدنیّت معنوى و اخلاقى محروم و دشمنى و کینه و ظلم و تجاوز، همه را نسبت به یکدیگر بدبین و از هم جدا ساخته و اتحاد، وحدت، همفکرى و همکارى، به کلى از میان بشر رخت بربسته و از اینکه کسى بتواند بدون مدد غیبى جامعه را رهبرى کند، همه مأیوس مىشوند و خلاصه همه با هم در مبارزه و جنگ و ستیز و همه از وضع خود ناراضى و از مکتبهاى مختلف که عرضه مىشود، ناامید بوده و منتظر تغییر رژیم و انقلاب و عوض شدن اوضاع و کنار رفتن زمامداران خدانشناس و برداشتهشدن مرزها و الغاى تجزیهها و تقسیمها هستند.
در یک چنین موقعیتى، حضرت صاحب الزمان ارواح العالمین له الفداء و اصحابش با نیروى ایمان و اخلاق حسنه و با نجاتبخشترین برنامههاى عمرانى و اقتصادى و عدالت اجتماعى، براى انقلاب و دعوت به قرآن و اسلام قدم به میدان مىگذارند و آن نهضت الهى و دعوت روحانى را شروع مىکنند و مردم را به سوى خدا و احکام خدا و زندگى برابرى و برادرى، عدل و امنیت، صفا و وفا، راستى و درستى و نظم صحیح مىخوانند و خود و اصحابش، نمونه همه فضایل بشرى هستند و با نیروى ایمان و استقامت و پشتکار و همتى که مخصوص مؤمنان ثابت قدم است، هدف و مقصد خود را تعقیب مىکنند.
معلوم است این جمعیت با آن برنامهها و وضع کار، در آن دنیاى پر آشوب و غرق در طوفان گرفتارىها و فشارها، دلها را به خود متوجه کرده و فاتح و پیروز و موفق مىشوند و هیچ نیرویى نمىتواند در برابر آنها مقاومت کند.
و شاهد این حقیقت، همان ظهور رسول اکرم(ص) و پیشرفت سریع دین اسلام و فتوحات محیرالعقول مسلمین در قرن اول اسلام است، که یکى از علل ظاهرى آن پیروزىهاى پى در پى و درهم شکسته شدن ارتشهاى انبوه دولت شاهنشاهى ایران و امپراطورى روم، فساد اوضاع اجتماعى و ادارى ایران و روم بود که مردم این کشورهاى پهناور را براى قبول یک دعوت صحیح و حکومتى متکى به مبانى عدالت و مساوات آماده کرده بود.
مردمى که در برابر دستگاههاى دیکتاتورى و استبداد بسیار خشن و غیر انسانى سلاطین و امراى خود، از بنده هم خوارتر بودند و از حقوق انسانى محروم شده بودند، مردمى که به هر کس و هر مقام نظر مىکردند، یک نقطه روشن در او نمىدیدند؛ نه فرهنگ داشتند نه اقتصاد، نه عدالت، نه امنیت و نه ... و نه ...
از آن همه تعظیم و نیایش و بشر پرستى و استعباد سلاطین خسته شده بودند و علاوه بر اینها ناراحتکنندهترین اختلاف طبقاتى نیز در بین آنها حاکم باشد که مملکت متشکل شده باشد از اکثریت قریب به اتفاق محروم و استضعاف شده و جمعیت معدود برخوردار و اختیاردار و بى جهت عزیز ...
مسلم است وقتى به گوش مردم چنین مملکتى صداى روحانى و آزادى بخش «تَعالُوا اِلى کَلِمَة سَواء بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ اِلاّ اللهَ وَ لا نَشْرِکَ بِهِ شَیْئاً، وَ لا یَتَّخِدَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ» برسد و آیه «اِنَّ اللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِْحْسانِ وَ ایتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ»؛ همانا خدا فرمان به عدل و احسان و به عطا و بذل به خویشان امر مىکند و از کارهاى زشت و منکر و ظلم نهى مىکند.
و اعلان «یا أَیُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَر وَ اُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقیکُمْ»؛ اى مردم ما همه شما را نخست از مرد و زنى آفریدیم، آن گاه شعبههاى بسیار و فرق مختلف گردانیدیم
۹۱۲
۲۹ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.