سؤال : این دنیا چرا وجود دارد؟ چرا اینهمه رنج وجود دارد
سؤال : این دنیا چرا وجود دارد؟ چرا اینهمه رنج وجود دارد؟ برای چه؟ منظور از این دنیا چیست؟
مردمان زیادی نزد من می آیند و می گویند، این سوال غایی است: اصلاٌ ما چرا وجود داریم؟ و اگر زندگی اینهمه رنج است، هدف از آن چیست؟ اگر خدایی وجود دارد، چرا نمی تواند تمام این اغتشاشات را نابود کند؟ چرا او نمی تواند این زندگی رنج آور و این جهنم را ازبین ببرد؟ چرا او مردم را مجبور می کند در آن زندگی کنند؟
پاسخ: نخستین چیزی که باید درک شود این است که 💫 دنیا برای این وجود دارد که تو از آن آزاد بشوی
یوگا پاسخ را دارد: پاتانجلی می گوید: "... و هدف آن تامین تجربه و بنابراین، رهایی برای بیننده است."
یک آموزش است:
رنج یک آموزش است _ زیرا بدون رنج بردن هیچ امکان بالغ شدن وجود ندارد. رنج مانند آتش است: طلا برای اینکه خالص شود باید از میانش بگذرد. اگر طلا بگوید، "چرا!" آنوقت طلا ناخالص و بی ارزش باقی می ماند. فقط با عبور از میان آتش است که آنچه که طلا نیست سوخته می شود و فقط طلای ناب باقی خواهد ماند. رهایی یعنی همین: یک بلوغ، یک رشد، و چنان نهایی که فقط خلوص و فقط معصومیت باقی بماند و هرآنچه که بیفایده بود سوخته شده است.
راه دیگری برای دریافتن این نیست. برای این ادراک راه دیگری نمی تواند وجود داشته باشد. اگر بخواهی سیربودن را بشناسی، باید گرسنگی را بشناسی. اگر بخواهی از گرسنگی پرهیز کنی، از سیری هم پرهیز کرده ای. اگر می خواهی سیراب شدن عمیق را بشناسی، باید تشنگی را بشناسی، تشنگی عمیق. اگر بگویی، " من نمی خواهم تشنه باشم،" آنوقت آن لحظه ی زیبای سیراب شدن عمیق را ازکف خواهی داد. اگر بخواهی نور را بشناسی، باید از شبی تاریک عبور کنی، شب تاریک تو را آماده می کند تا نور را دریابی.
اگر بخواهی زندگی را بشناسی، باید از میان مرگ عبور کنی؛ مرگ آن حساسیت را در تو خلق می کند تا زندگی را بشناسی. این ها باهم متضاد نیستند؛ همدیگر را تکمیل می کنند.
اشو
مردمان زیادی نزد من می آیند و می گویند، این سوال غایی است: اصلاٌ ما چرا وجود داریم؟ و اگر زندگی اینهمه رنج است، هدف از آن چیست؟ اگر خدایی وجود دارد، چرا نمی تواند تمام این اغتشاشات را نابود کند؟ چرا او نمی تواند این زندگی رنج آور و این جهنم را ازبین ببرد؟ چرا او مردم را مجبور می کند در آن زندگی کنند؟
پاسخ: نخستین چیزی که باید درک شود این است که 💫 دنیا برای این وجود دارد که تو از آن آزاد بشوی
یوگا پاسخ را دارد: پاتانجلی می گوید: "... و هدف آن تامین تجربه و بنابراین، رهایی برای بیننده است."
یک آموزش است:
رنج یک آموزش است _ زیرا بدون رنج بردن هیچ امکان بالغ شدن وجود ندارد. رنج مانند آتش است: طلا برای اینکه خالص شود باید از میانش بگذرد. اگر طلا بگوید، "چرا!" آنوقت طلا ناخالص و بی ارزش باقی می ماند. فقط با عبور از میان آتش است که آنچه که طلا نیست سوخته می شود و فقط طلای ناب باقی خواهد ماند. رهایی یعنی همین: یک بلوغ، یک رشد، و چنان نهایی که فقط خلوص و فقط معصومیت باقی بماند و هرآنچه که بیفایده بود سوخته شده است.
راه دیگری برای دریافتن این نیست. برای این ادراک راه دیگری نمی تواند وجود داشته باشد. اگر بخواهی سیربودن را بشناسی، باید گرسنگی را بشناسی. اگر بخواهی از گرسنگی پرهیز کنی، از سیری هم پرهیز کرده ای. اگر می خواهی سیراب شدن عمیق را بشناسی، باید تشنگی را بشناسی، تشنگی عمیق. اگر بگویی، " من نمی خواهم تشنه باشم،" آنوقت آن لحظه ی زیبای سیراب شدن عمیق را ازکف خواهی داد. اگر بخواهی نور را بشناسی، باید از شبی تاریک عبور کنی، شب تاریک تو را آماده می کند تا نور را دریابی.
اگر بخواهی زندگی را بشناسی، باید از میان مرگ عبور کنی؛ مرگ آن حساسیت را در تو خلق می کند تا زندگی را بشناسی. این ها باهم متضاد نیستند؛ همدیگر را تکمیل می کنند.
اشو
۹۴.۷k
۰۳ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.